سلام به روی ماه خدای عزیز دلم
سلام به روی ماه امام حسین ع و یاران باوفایش
سلام به روی ماه خاندان پاک و مطهر امام حسین ع
تا حالا شده اونقدر عاشق باشید ، که فقط بایستید و نگاهش کنید ، شاید این حالت رو تجربه کرده باشید ، اما من از عشق زمینی حرف نمی زنم ، یک بار دیگه متن رو بخونید ، تا حالا شده اونقدر عاشق باشید ، که فقط بایستید و نگاهش کنید ، اگه عاشق بشید ، دوست دارید نگاهش کنید ، خدا زیاد ناز نداره ، فوری خودش رو نشون میده ، میاد و تو دل می شینه و همیشه همون جا می مونه ، اون قدر حضور پیدا می کنه که حتی ، لحظه هاتو ن سرشار میشه از یادش ، حالا یه وقت اگه دارین ، روی سنگ ریزه های کنار رودخانه قدم می زنید ، ویه گل کوچولوی وحشی رو دیدید ، وبراش دستی تکون دادید ، نشستید و نوازشش کردید ، ولبخندی به لبتون نشست وزیر لب سبحان الله ای گفتید ، ویا اگه توی ازدحام آدم و آهن ، لونه ی یه لک لک رو بالای یه آب انبار بلند دیدید ، که تک و تنها با جوجه های تازه قد کشیده اش داره زندگی می کنه ، یا اگه توی زمستون ، کنار تالابی رفتید دیدید اونجا پرشده از مرغای دریایی سفید که از مناطق سردسیر به منطقه ی گرم شما اومدند ، یا شب اگه توی آسمون پرستاره دیدید یه مرغ حقی اومد ، وندایی سر داد و رد شد ، یا اگه توی تابستان به یه باغ آلبالو پا گذاشتید وچشم نوازی گوشواره های آویزون از شاخه ها رو دیدید ، یا کنار دریاو هنگام غروب ، شفق خورشید رو دیدید که پهن شده ، وآسمون نارنجی به دریای آبی دوخته شده ، یا اگه توی کوچه باغ های یه روستا ، قدم گذاشتی ، وصدای شر شر آبی ونغمه های بلبلی تورو برد به رویاهای شیرین ، یا اگر در بهار زیر درخت بیدی نشستید ، ونسیم اومد و در گوشتون یواشکی سلام داد ، ونوازشی کردو دورتون پیچید و حلقه زد ، و یا هزاران زیبایی دیگه که لحظه ، لحظه دریافت می کنید ، بدونید خداوند می خواسته ، لطافت و قشنگی و مهربونی و قدرت و عظمتش رو به شما نشون بده ، تا با اطمینان عاشق بشید ، چون عاشقید ، اونقدر زیبایی بهتون نشون میده ، که نه تنها خسته نمی شید ،بلکه هرروز شیدا تر هم می شید وهرروز دوست دارید بیشتر ببینیدش ، حالا یه وقت اگه توی یه دشت به یک تک درخت برسی ویاد تنهایی های خودت بیفتی و یگانگی های او ، یا اگر دیدید طفلی گریان در آغوش مادرش آروم گرفت وخیال شما راحت شد ، یا اگه یه روز پاییزی که سرت زیره وداری روی برگای زرد و نارنجی ،
راه میری و فکر می کنید و یهو رعد و برق شما رو به یاد درد و دلای آسمون بیاندازه ، وبارونی بباره وخیس بشی ویاد درد و دلای خودت بیفتی ، یا توی یه جاده ، کوه های بلند ، یکی یکی، از کنارت رد بشند و تو ، احساس احتیاج بکنی ،
احتیاج به دست یک پناه گر ، بدونید خدا می خواسته ، این یکی ، دو قدم باقی مانده رو خودش برداره وبیاد در خونه ی دلتو بزنه و بگه من اومدم ، حالا اگر در رو به روش باز کنید ، که حتما این کار را کردید ، می یاد ته دلتون همون کنجی که همیشه وقتی نا امید میشید ، به اونجا سر می زنید ، جاگیر می شه ، اینجا می مونه تا عاشقش بمونید ، شاید بگید حالا که خدا خیلی قشنگه پس جلوه های زشت
چیه که تو عالم خلقت وجود داره ؟ واقعیت اینکه اولا هیچ چیز بیهوده خلق نشده ، ورازشو ما نمی دونیم ، دوم اینکه هرچیزی متضادش نباشه ، اصلش مفهوم پیدا نمی کنه ، اگه زشتی نباشه ، قشنگی ارزشمند نمی شه ، اگه بدی نباشه ، خوبی معلوم نمی شه ، اگه تاریکی نباشه ، روشنایی معنا پیدا نمی کنه ، اگه بیماری نباشه ، سلامتی مفهومی نداره ، اگه پیری نباشه قدر جوانی دونسته نمیشه ، همه ی اینها اگه هستند ، به خاطر اینکه ما راه را گم نکنیم ، وهمون پایین ها ، دنبال همین تابلو های راهنما رو بگیریم ، وحرکت کنیم ، تا به داشته های قشنگمون مغرور و متکبر نشیم ، شاید برای تعادل روحی ما این متضادها قرار داده شده ، حالا که عاشقش شدید ، دیگه بعضی چیزها ناراحت کننده نیست ، مثلا اگه صبح از خونه اومدید بیرون ودر همون قدم اول چشمتون افتاد ، به یه پیرمرد یا یه پیرزن رو بر نمی گردونید ، بلکه از سر محبت سلامشون می کنید واگر کاری داشتند ، انجام می دید ، یا اگه یه معلول و نابینا رو دیدید ، بی اعتنا نمی شید وحتی از روی ترحم به اونها نگاه نمی کنید ، بلکه باهاشون دوستانه رفتار می کنید ، به اینجا که برسید دیگه از چیزی یا کسی متنفر نمی شید ، و اگه دیدید ، گوشه ی ایوونی ، یک عنکبوت تار تنیده ، و بچه عنکبوتا دارند بالا و پایین می رند ، ویک مگس هم خوراکشونه ، می ایستید و کنجکاو می شید که نازکی این تار ، چقدر تحمل این شیطنت ها رو داره ، والله اکبری می گید ، وقلبتون محکم میشه که همه ی پشت و پناه عالم خودشه، یا اگر کنار جوی آبی گذرتون افتاد و قورباغه ای رو دیدید ،
جیغ و فریادکه نمی کنید و از دیدن اون خوشحال هم می شید ، چون در اون لحظه دارین ، نشونی های محبوبتون رو نظاره می کنید ، حتی اگه دیدن یه قورباغه و یا یه حشره باشه ، با دیدن یه بچه مارمولک که نه تنها در صدد کشتنش نیستید ، بلکه توقف می کنید و باهاش حرف می زنید ، یا چیزای دیگه ، خدا اون قدر دوستتون داره که این لحظه ها رو براتون خلق می کنه ، بعد اون قدر میاد و در دل و جانتون رسوخ می کنه ، که اگه یه روز ، یه روز که نه ، یه آن ، ازش غافل بشید ، انگار یه چیزی رو گم کردید ، شاید یه وقت تو همون لحظه های معنوی ، همون وقت که آسمون آبی میشه جایگاه چشم های مهربونتون ، یه پروانه خوشگل بیاد ودورتون یه چرخی بزنه ، ودور بشه ، این شاید جواب خدا باشه به این همه عشق ورزی شما ، یا اینکه یه نشونه ی دیگه باشه برای صفای دلتون ، نشون به اون نشون که باید پروانه بشی ودر آتش عشق بسوزی ، چون اگه کسی عاشقش شد باید امتحانش رو هم پس بده ، باید ناملایمات این دریا رو بچشه وباید نیلوفر بشه ، هم توی آب باشه وهم توی خاک باشه و هم قد بکشه توی آسمون ، حالا اگه مثل پروانه آزاد شدی ویا مثل نیلوفر اسیر شدی ، دیگه هراسی از افت و خیزهای این دنیا نداری ، اصلا سختی های محبوب رو دوست داری ، وبرات لذت بخش و شیرین میشه ، دیگه از نداشته ها گله نداری و برای داشته ها سپاسگزار میشی ،
پی نوشت :
سلام به دوستان خوبم
از همه ی کسانی که در نبودنم جویای احوالم بودند نهایت قدر دانی و سپاسگزاری رو به عمل میارم و خدارو هزاران مرتبه شکر عمل خوب بود ، ولی یه هفته دیگه بازم باید استراحت کنم و دوباره برگردم ، برای همه ی شما دوستان خوبم از خدای مهربون عشق و نور و معرفت به خود مهربونش و سلامتی و شادی و آرامش و موفقیت و عاقبت بخیری رو ز افزون رو خواستارم
یا لطیف
ارحم عبدک الضعیف الذلیل
سلام به روی ماه خدای عزیزدلم
سلام به روی امام حسین ع و یاران باوفایش
سلام به روی ماه خاندان پاک و مطهر امام حسین ع
خداوند از انسان چه می خواهد ؟
شبی از شب ها ، شاگردی در حال عباد ت و تضرع و گریه وزرای بود ، در همین حال مدتی گذشت ، تا آنکه استاد خودرا ، بالای سرش دید که با تعجب و حیرت اورا نظاره می کند
استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی ؟
شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم ، و برخورداری از لطف خدا هست
استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ بده ،
شاگرد گفت : با کمال میل استاد
استاد گفت : اگر مرغی را پرورش دهی ، هدف تو از پرورش آن چیست ؟
شاگرد گفت : خوب معلوم است استاد ، برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم
استاد گفت : اگر آن مرغ ، برایت گریه و زاری کند ، آیا از تصمیم خود ، منصرف خواهی شد ؟
شاگرد گفت : خوب راستش نه ، نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ ، برای خود تصور کنم
استاد گفت : حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه ؟ آیا باز هم اورا ، خواهی کشت ، تا از آن بهرمند گردی
شاگرد گفت : نه هرگز استاد ، مطمئنا آن تخمها ، برایم مهم تر و باارزش تر خواهند بود
استاد گفت : پس تو نیز ، برای خداوند ، چنین باش
همیشه تلاش کن ، تا باارزش تر از جسم و گوشت و پوست و استخوانت گردی
تلاش کن تا آنقدر برای انسان ها ، هستی وکائنات خداوند ، مفید و باارزش شوی
تا لیاقت لطف و رحمت خداوندرا بدست آوری
خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد
او از تو حرکت ، رشد ، تعالی و باارزش شدن را می خواهد و می پذیرد
پی نوشت :
سلام به دوستان خوبم
یه مدتی نیستم ، به علت عمل استرابیسم رو ی چشمم ، اوضاع چشمم که بهتر بشه بر می گردم
در پناه خدای مهربون شاد و سلامت و موفق و عاقبت بخیر و روسفید دو عالم باشید الهی امییییین
یا زهرا س
یا لطیف
ارحم عبدک الضعیف الذلیل
سلام به روی ماه خدای عزیز دلم
سلام به روی ماه امام حسین ع و یاران باوفایش
سلام به روی ماه یاران باوفای امام حسین ع
در کهکشان های با عظمت ، موجودات بسیار زیاد ناشناخته ای با انواع مختلف زندگی می کنند که فقط خداوند از وجود آنها آگاهی دارد و روزی آنها بر عهده ی خداوند است و آن موجودات خداوند را عاشقانه و از صمیم قلب می خوانند
واکنون ابراهیمی و اسماعیلت را به قربانگاه آورده ای ، اسماعیل تو کیست ؟ چیست ؟آبرویت ؟ شغلت ؟ خانواده ات ؟ علمت ؟ درجه ات ؟ هنرت؟ لباست ؟ نامت ؟ نشانت ؟ پولت ؟ خانه ات ؟ اتومبیلت ؟
ومن .......چه می دانم ، این را باید خودت بدانی و خدایت ، من فقط می توانم نشانی هایش را به تو بدهم ، آنچه تو را در راه ایمان ضعیف می کند ، آنچه تو را درراه مسئولیئت به تردید می افکند ، آنچه دلبستگی اش نمی گذارد تا پیام حق را بشنوی و حقیقت را اعتراف کنی ، آنچه تورا به توجیه و تأویل های مصلحت جویانه وبه فرار ..... می کشاند ، و عشق به او کوروکرت می کند ، و بالاخره آنچه برای از دست ندادنش ، همه ی دستاوردهای ابراهیم وارث را از دست می دهی ، او اسماعیل توست ! اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد و یا یک شیئی، یا حالت ،یا وضع ویا حتی یک نقطه ضعف ، تو خود آن راهرکه هست و هرچه هست باید به مسلخ ببری و قربانی کنی ،وباید نیک در خود بنگریم ، شاید آنکس ویا آنچه را که مراد خودمان تصور می کنیم ، اسماعیلی است که باید قربانی شود ، آنچه که مارا به بند اسارت و وابستگی می کشاند ، وابستگی و دلبستگی به آنچه که مارا از لذت رسیدن به شیرینی عشق خدایی دور می کند
یا لطیف
ارحم عبدک الضعیف الذلیل
سلام به روی ماه خدای عزیز دلم
سلام به روی ماه حضرت زهرای مرضیه س
سلام به روی ماه یوسف زیبای زهرا اطهر س و تمام امامان بزرگوار ع
سلام به روی ماه امام حسین ع و یاران باوفایش
سلام به روی ماه خاندان پاک و مطهر امام حسین ع
فاطمه س جان ، آمدنت را به خاطر می آورم ، تورا از بهشت آورده بودند ، یادت می اید ؟!پدر چهل روز هجران دید ، راست می گویم ، فاطمه س جان ، از خلوت حرا بپرس ، ومادر ، چقدر رنج کشید ، از زخم زبان های زنان قریش و بنی هاشم ، و مریم س آمد ، وآسیه س و ساره س هم بودند ، و همه ی اینها فقط به خاطر بود ، تو آمدی و تا واپسین روزهای زندگی مادر ، با او بودی ، آن روزهای تلخ اسارت را به یاد داری ؟ چشم های مادر ، سنگین شده بود ، وتو در کنارش بودی ، انگار تو مادر بودی و او فرزند ، همان سان که مادر پدر شدی و مادر فقط چند روز پیش از آزادی ، پرواز کردو چقدر رنج کشیدی ، فاطمه س جان ، پیش از هجرت ...وچقدر محبوب بودی ، آن گاه که به خانه علی ع رفتی وتو هیچگاه از او چیزی نخواستی ، وچقدر مظلوم بودی و علی ع از تو هم ، مظلوم تر و آن گاه که پدر در بستر ارتحال افتاد ، قلبت شکست ، هیچ وقت ، تورا چنین غمگین ندیده بودم ، پدر که گریه هایت را دید ، در آغوشت کشید ، هرچند خود نیز می گریست ، راستی ، نگفتی پدر ، برایت چه گفت ؟ چه زود اورا فراموش کردند و حرف هایش را ، چه زود تورا خشمگین کردند و خدا را ، آمده بودند تا علی ع را ببرند، یادت می اید ؟ هرچند به یاد آوردنش نیز قلبم را می آزارد ، هرچند ، هیچ کس نمی خواهد تو را به یاد بیاورد ، امامن شهادت می دهم ، خون تو را و کودک نیامده ات را و فضه نیز با من همزبانی خواهد کرد اغوش گرم و خونیت را ، تمام مظلومیت ، در چشم های علی ع جمع شده بود و ریسمان ، فریاد را در گلویش می شکست ، دیگر وقت نشستن نبود ، انگار پیامبرص بود که برخاست واز پس پرده در مسجد مدینه سخن گفت ،برآشفت و تو دیگر هیچ نگفتی ، هرچند کودکا نت را در برابر دیدگان اشکبار علی ع در آغوش گرفتی ، هرچند علی ع ۳۰سال تنها شد ، هرچند .....
وبعداز ملاقات سرخ در و دیوار خانه با سینه ی پاک تو که هنوز جای بوسه ی پیامبر ص بر آن تازه بود و منجر به پر کشیدنت شد ، علی ع به ستاره ها سپرد تا آرام برایت بگریند تا آزرده نشوی ، به ماه سپرد ، شیون چشم هایش را پنهان کند تا نشان قبر تو ، از دیدگان شب مخفی بماند ، کودکانت ، ناله یتیمی را در بغض گلوهایشان فرو بردند تا علی ع تورا مخفیانه غسل دهد ، و به دستان سپید پدرت بسپارد ، و به زمین سفارش کردکه پیکر مجروحت را آرام در اغوش بگیرد ، فاطمه س جان ، بعد از تو اندوه علی ع جاودانه و شب هایش ، شب زنده داری است ، تا آن روز که خدا ، خانه و زندگی تورا برای او برگزیند
حضرت زهرا س فرمودند :
خداوند سبحان ، ایمان و اعتقاد را برای طهارت از شرک ونجات از گمراهی وشقاوت ها قرار داد ، ونماز را برای خضوع و فروتنی و پاکی از هر نوع تکبر ، مقرر نمو د و زکات و خمس را برای تزکیه نفس وتوسعه روزی تعیین نمود و روزه را برای استقامت و اخلاص در اراده ، لازم دانست وحج را برای استحکام ، اساس شریعت و بناء دین اسلام واجب نمود
حضرت زهرا س فرمودند :
وخداوند سبحان شرک در امور مختلف را حرام گردانید ، تا همگان به ربوبیت او تن بدهید وبه سعادت نائل آیید ، پس آنطور که شایسته است باید تقوای الهی داشته باشید و کاری کنید تا با اعتقاد به دین اسلام از دنیا بروید ، بنابراین باید اطاعت و پیروی کنید ، از خداوند متعال در آنچه شما را به آن دستور داده و یا از آن نهی کرده است ، زیرا که تنها علماء و دانشمندان اهل معرفت از خدای سبحان خوف و و وحشت خواهند داشت
فرا رسیدن ایام پژمردن گل یاس باغ نبوی بر محضر فرزند بزرگوار ایشان ، امام زمان عج و عالم بشریت تسلیت باد
یا لطیف
ارحم عبدک الضعیف الذلیل
سلام به روی ماه خدای عزیز دلم
سلام بر روی ماه حضرت مسیح ع پیامبر نور و صلح و دوستی و مهربانی
سلام به روی ماه امام حسین ع و یاران باوفایش
سلام به روی ماه خاندان پاک و مطهر امام حسین ع
حضرت عیسی ع بعد از اینکه پاهای شاگردان خودرا شست ، لباس خودرا پوشید و سر میز شام نشست ، وروبه شاگردان کرد و گفت : آیا فهمیدید چرا من این کار را کردم ، شما مرا استاد می خوانید و درست می گویید و همینطور نیز هست ، حال که من استاد شما هستم و پاهای شما را شستم ، شما نیز باید پاهای یکدیگر را بشویید ، من به شما سرمشقی دادم ، تا شما نیز همینطوررفتار کنید ، در زندگی سعادت در این است که به آنچه می دانید عمل کنید ، تازنده هستید به یکدیگر خدمت کنید ، وتا به مقام و پستی رسیدید ، خودخواه و مغرور نشوید و همیشه در سختی ها دست یکدیگر را بگیرید ، در غم ها تسلی بخش یکدیگر باشید و ا گر کسی غمگین است ، شادش کنید واگر پرنده ای در قفس است ، آزادش کنید و کسی را اسیر نکنید تا خود نیز اسیر نشوید ، چون من و شما به زودی سفرمان به پایان می رسد ، پس تواضع رو یاد بگیرید و بعد از من در بین مردم فروتنی کنید ، آن طور که من کردم و بعد فرمود : به تواضع حکمت رشد می کند نه به تکبر ، چنان که در زمین نرم گیاه می روید ، نه در زمین سخت کوهستانی
از خدا ی مهربان می خواهم که به همه ی ما قدرتی ببخشد تا ، بتوانیم به دیگران محبت و خدمت کنیم ، وخدای مهربونمون مارا با دستان پر قدرتت پرورش بده
برحمتک یا الرحمن الراحمین
امین یا رب العالمین
پی نوشت : تولد حضرت مسیح ع بر عالم بشریت مبارک باد
پی نوشت : خدا جونمون بازم اشکام سرریز شد با دیدن نوزادان و کودکان یمنی که دچار سوءتغذیه هستند ، خدا جانمان هوای همه ی کشورهای جهان رو بیشتر از قبل داشته باش به ویژه کشور یمن و سایر کشورهای جنگ زده رو که جنگ و کرونا و کمبود بهداشت و تغذیه و پزشک و پرستار و همه چیز باهم قاطی شده است
خداجونمون به همه ی دانشمندان و پزشکان جهان کمک کن که این واکسنی که برای کرونا ساختند و یا دارند می سازند با درصد خطای صفر باشد و بدون عارضه و خطر باشد ، خداجونمون بازم بیشتر از قبل به همه ی دانشمندان و پزشکان کمک کن که ،این ویروس جهش یافته جدید رو ،که به پنجاه کشور هم رسیده ، براش درمان قطعی پیدا بشه
برحمتک یا الرحمن الراحمین
امین یا الرحمن الراحمین
یا لطیف
ارحم عبدک الضعیف الذلیل