معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

پندی بسیار ارزشمند از لقمان حکیم به پسرش

سلام به روی ماه،خدای بی نهایت زیبارو و عزیزدلم و بخشنده و مهربان

سلام به روی ماه،تمام ملائکه ی مقرب درگاه خدای مهربون

سلام به روی ماه،قرآن کریم بسیار نورانی و عشق و حال خوب کن

سلام به روی ماه،ماه بسیار عزیز و سبز ذی القعده

سلام به روی ماه،تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع بسیار عشق و ناب و صبور و دلسوز و مهربان و فداکار و شجاع و تمام اولاد و خاندان بسیار پاک و عزیز و شریفشان

سلام به روی ماه،تمام مادران و پدران و همسران و فرزندان بسیار عشق و شجاع و ناب و دلسوز و فداکار و مهربان و صبور و پاکدامن و باتقوای تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع و تمام شهدا و جانبازان و آزادگان و صالحین و صدیقین و ایثارگران 

سلام به روی ماه،تمام اصحاب بسیار پاک و ناب و درجه یک و باوفا و باایمان و عشق و صبور و دلسوز و مهربان و شجاع و فداکار امام حسین ع

سلام به روی ماه،تمام ارواح بسیار پاک و عزیز شهدا و صالحین و صدیقین و ایثارگران

سلام به روی ماه،تمام صالحین و صدیقین و ایثارگران در قید حیات

سلام به روی ماه،تمام جانبازان و آزادگان بسیار شجاع و فداکار 

پندی بسیار ارزشمند از لقمان حکیم به پسرش :

امام صادق ع از پدرش،امام باقرع روایت کرد که فرمود: انسان،حریص به دنیا،همچون کرم ابریشم،هراندازه به دور خود می پیچد،خود را بیشتر گرفتار می کند،به گونه ای که بیرون آمدن از پیله،برایش مشکل می شود و سرانجام در هوای دم دار آنجا می میرد،در ادامه ،امام صادق ع فرمود:یکی از پندهای لقمان به پسرش ،این بود که ای پسرم!همانا،مردمی که پیش از تو زندگی می کردند،برای فرزندانشان،مال ها اندوختند،ولی نه از آن اندوخته ها و نه از کسانی که برای آنها اندوخته بودند،نشانه ای مانده است،پس تو بنده ای هستی که دنیا به تو اجاره داده شده است و مأمور به عمل کردن هستی و در برابر هر عمل،به تو وعده ی پاداش داده اند،بنابراین،عملت را به خوبی انجام بده،پسرم،در این دنیا،همچون گوسفندی نباش که در کشتزار سبزی می چرد و آن اندازه می خورد تا فربه بشود،زیرا ،مرگش هنگام فربه شدن از راه می رسد،بلکه ،دنیا را مانند پلی بر روی ،رودخانه ای بدان که از آن گذر کرده ای و هیچگاه به آنجا بازنمی گردی،بدان که به زودی در پیشگاه خداوند بزرگ ،از تو برای چهار چیز،پرسش می کنند:

۱-جوانی ات را در انجام چه کارهایی صرف کردی؟

۲-عمرت را چگونه به پایان رساندی ؟

۳-مال و دارایی ات را از چه راهی به دست آورده ای ؟

۴-دارایی ات را چگونه مصرف کردی ؟

پس خود را برای آن روز آماده کن و بر آنچه از دنیا از دست داده ای ،افسوس نخور،زیرا که اندک دنیا،نابود شدنی است و زیادش،تو را دچار بلا و گرفتاری می کند،پس کارهایی را که خدا دوست دارد،انجام بده و توبه را در قلب خود زنده نگه بدار و در فرصت ها،به عمل بپرداز،پیش از اینکه ،مرگ فرابرسد و میان تو و آنچه ،نیاز داری،فاصله بیندازد

پی نوشت ۱:شعر بسیار زیبایی که این روزها با خودم بسیار زمزمه می کنم :

خواب دیدم ،خواب اینکه مرده ام

خواب دیدم، خسته و پژمرده ام 

روی من خروارها از خاک بود

وای ،قبر من چه وحشتناک بود

تا میان گور رفتم ، دل گرفت 

قبر کن ،سنگ لحد را گل گرفت 

بالش زیر سرم از سنگ بود 

غرق وحشت ،سوت و کور و تنگ بود

ناله می کردم و لیکن بی جواب 

تشنه بودم ،تشنه ی یک جرعه آب 

خسته بودم،هیچکس یارم نشد

زان میان ،یک تن خریدارم نشد

هر که آمد پیش ، حرفی راند و رفت 

سوره ی حمدی برایم خواند و رفت 

نه شفیقی،نه رفیقی ، نه کسی

ترس بود و وحشت و دلواپسی 

آمدند از راه ،پیشم دو ملک

تیره شد در پیش چشم من فلک

یک ملک گفتا،بگو نام تو چیست ؟

آن یکی ،دیگر بگفت، رب تو کیست ؟

ای گنهکار و سیه دل ،بسته پر 

نام اربابان خود، یک یک ببر

در میان عمر خود ،کن جستجو 

کارهای نیک و زشتت را بگو

تو به دنیا ، عمر خود کردی گناه 

نامه ی اعمال تو ، اینک سیاه

ما دوتا، مأمور حق و داوریم 

ما،تو را به سوی دوزخ می بریم

دیگر ، آنجا عذرخواهی دیر بود

دست و پایم بسته در زنجیر بود

ناگهان الطاف حق آغاز شد

یک در از درهای رحمت ،باز شد

مردی آمد از تبار آسمان 

نور پیشانیش، فوق کهکشان

چشم‌هایش زندگانی ، می سرود

درد را از قلب انسان، می زدود

گیسوانش ،چند پر جوش و خروش

در رکابش ، قدسیان حلقه به گوش

خاک پایش ، تربت عرش برین 

طره ی گیسوی او، حبل المتین

بر سرش دستمال سبزی بسته بود

مهر او در دل عجب بنشسته بود

از قدم آن نگار مه جبین 

از حضور، حضرت عشق آفرین

دو‌ملک ، سر را به زیر انداختند

بال خود را فرش ،راهش ساختند

زیر لب داشتند با خود زمزمه 

پیش ما آمد، حسین فاطمه س

صاحب روز قیامت آمده

گوئیا، بهر شفاعت آمده

پیش من آمد، مرا شرمنده کرد 

مهربانانه به رویم ، خنده کرد 

گفت ، آزادش کنید این بنده را 

خانه آبادش کنید ، این بنده را

این که می بینی ، اینچنین تنها شده 

کام او با تربت من وا شده 

مادرش او را به عشقم ، زاده است 

گریه کرده ، بعد شیرش داده است 

بارها بر من محبت کرده است 

سینه اش را وقف هیئت کرده است 

این که می بینید در شور است و شین 

ذکر لالائیش بوده ، یا حسین ع

سینه چاک آل زهرا س بوده است 

چای ریز،مجلس ما بوده است 

خویش را در سوز عشقم ، آب کرد

عکس من را بر دل خود، قاب کرد

اسم من، راز و نیازش بوده است

خاک من، مهر نمازش بوده است 

پرچم من را به دوشش می کشید

پا برهنه در عزایم می دوید

تا به دنیا بوده از من دم زده

او غذای روضه ام را هم زده

این که در پیش شما، گردیده بد

جسم و جانش ، بوی روضه می دهد

حرمت من را به دنیا، پاس داشت

ارتباطی تنگ با عباس ع داشت

نذر عباسم ،به تن کرده کفن

روز تاسوعا شده، سقای من

گریه کرده، چون برای اکبرم‌

با خود او را نزد زهراس ،می برم

هر چه باشد، او برایم نوکر است 

او بسوزد، اربابش شرمنده است 

در مرامم نیست ، او تنها شود 

باعث خوشحالی ، دشمن شود

در قیامت ، عطر و بویش می دهم 

پیش مردم ، آبرویش می دهم

باز ، بالاتر به روز سرنوشت 

می شود ، همسایه ی من در بهشت

آری ، آری هر که پا بست من است 

نامه ی اعمال او ،دست من است 

پی نوشت ۲: فرارسیدن سالروز ولادت بسیار باسعادت ،ضامن آهو بر تمام عاشقان و پیروان صدیق و واقعی آن حضرت در سراسر جهان بسیار زیاد شادباش و مبارکباد

امام رضا ع فرمودند:برترین خرد،خودشناسی است ،امام رضاع فرمودند:ایمان عبارت است از باور قلبی و اظهار به زبان و عمل با اندام ها و الهی که همه ی ما و تمام مردم جهان در دنیا و آخرت از زیارت و شفاعت ضامن آهو بهره مند شویم و با عمل به دستورات امام بسیار مهربانمان به رستگاری ابدی برسیم 

به برکت صلوات بر محمد ص و آل محمدص :

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

برحمتک یا ارحم الراحمین 

آمین یا رب العالمین 

یا لطیف 

ارحم عبدک الضعیف الذلیل