ذکرهای ارامش دهنده :
۱- برای هر ترسی : لا اله الا الله
۲- برای هر نعمتی : الحمدلله
۳- برای هر آسایشی ، الشکر لله
۴- برای هر چیز شگفت آوری : سبحان الله
۵- برای هر گناهی : استغفر الله
۶- برای هر غم و اندوهی : ماشاءالله
۷- برای هر سختی و دشواری : حسبی الله
۸-برای هر قضا و قدر : توکل علی الله
۹- برای هر مصیبتی : انا لله و انا الیه راجعون
۱۰-برای هر دشمنی : اعتصمت بالله
۱۱- برای هر طاعت و گناهی :
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
من قوی هستم ، چون خودم و زندگیمو و عزیزانم رو سپرده ام به دستان قدرتمند الله مهربان ،هممون راضیم به رضایت و سر تسلیم محض فرود می آوریم به آنچه که رضای توست ، ای مهربان ترین مهربانان. امام علی ع می فرمایند : ریشه قوی شدن دل در توکل بر خدا ست
الیس الله بکاف عبده ، ای بنده ی من ، برای تمام کسری ها و کمبود هایت من هستم و این سخن عجیب انسان را راحت می کند و ارامش می بخشد
دکتر حسین الهی قمشه ای می گویند : وقتی خداوند شرایط سختی را پیش رویتان قرار می دهد ، خودش نیز شما را در عبور از آن یاری می کند و زندگی آسان نیست ، ود ر هر بالا و پایین در سهایی می اموزید که باعث قوی تر شدنتان می شود
الله مهربون خطاب به بندگانش می گوید :
گاه انتظارم برای برگشتن تو بسویم بسیار طولانی می شود ، نمیدانم کجای دنیایم این چنین رسم بی و فایی آمو حتی ، اما بدان تا آخرین لحظه ی عمرت امیدم به بازگشت پا بر جاست
حضرت رسول الله ص فرمودند :
قبر هرروز پنج مرتبه انسان را صدا می زند :
۱- من خانه فقر هستم با خودتان گنج (لا اله الا الله ) بیاورید
۲- من خانه ترس هستم با خودتان انیس بیاورید ( تلاوت قرآن ) بیاورید
۳- من خانه ما رها و عقرب ها هستم با خودتان پادزهر ( صدقه و خیرات ) بیاورید
۴- من خانه تاریکی ها هستم با خودتان روشنایی ( نماز و نماز شب ) بیاورید
۵-من خانه ریگ ها و خاک ها هستم و با خودتان فرش وزیر انداز ( عمل صالح ) بیاورید
از مرگ نترسید ، از این بترسید که وقتی زنده اید ، چیزی در درون شما بمیرد به نام انسانیت
حضرت علی ع فرمودند : خوشا به حال آنکس که عیب خودش او را از پرداختن به عیب های مردم باز دارد
شهید مطهری ره می گویند : فعالیت و پشتکار اگر مدتی دوام پیدا کنند ، عادت می شود وبه تدریج لذیذ می شود و انسان از ترک آن رنج می برد ، و مایه نشاط می شود ، به علاوه مانع کسالت های بیکاری و بطا لت ، و مانع هرزه شدن روح و گراییدن به امور پستی مانند غیبت دیگران را کردن و تجسس حال و زندگی خصوصی آنها می شود
جویس مایر می گوید : مراقب رفتارها یی مانند ، غیبت ، عیب جویی ، گله گزاری و قضاوت منفی درباره ی دیگران باشید ،چرا که این رفتارها شادی را از زندگی شما می دزدند
بانوی امریکایی تازه مسلمان شده ، بریتنی موری درباره ی حجاب می گوید :
من عاشق حجاب هستم ، داشتن حجاب مرا محدود نکرده است ، حجاب زنان را زیباتر می کند ، و در عین حال عفت و حیاء آنان را حفظ می کند ، با حجاب می توانید در جامعه حضور داشته باشید و دیده شوید ، حجاب تنها برای زنان نیست ، مردان هم باید عفیفانه لباس بپوشند ، این مهم است که هر دو طرف حجاب را رعایت کنند
شهید مطهری ره می گویند :
عفاف و تقوا بر زن و مرد واجب است و بی عفتی برای هر دو حرام ، اما خراب شدن حصار تقوا ، زن را بی دفاع و مرد را بلا مانع می سازد
به نام خدای عزیز دلم
شهید صدیقه ی رودباری دختر ی که با خوردن تیر به سینه اش به وسیله ی منافقان ترور شد ، و آخرین قطره ی خونش را نثار انقلاب کرد ، با خواندن وصیت نامه اش، بارها وبارها آرزو کردم که با وجود تمام روسیاهی و بی ابرو ییم جای این دختر شهید و عزیز و دوست داشتنی بودم
وصیت نامه ی شهید صدیقه رودباری به دوستش که افکار انحرافی داشت :
بسمه تعالی
سلام خواهر خوبم ....الان در سقز هستم واحتمال هر برنامه ای در اینجا هست ،و صد در صد وقتی ، این ورقه می رسه به دستت ، من دیگه نیستم ، ویا به عبارتی دیگر و بنا به عقیده ی خودم ،روحم از جسم ناچیزم اوج می گیرد و به خدا می رسد ،اما چرا گفتم خدا ؟
چون که می خواهم بدونی خدا وجود داره ، نه وجودی که من و تو داریم ، نه ، بلکه خیلی عظیم تر و بزرگ تر از آن چیزی که می دونیم و هستیم . بارها می خواستم موضوع خدا را به میان بکشم ، اما هر بار دیدم سدی سر راهمان هست ، در ثانی تو آنقدر پاک و بزرگ و عزیز برای من بودی که باور این مسئله که تو خدا را نفی می کنی ، برایم غیر قابل فهم و غیر قابل قبول بود ،پس باید چیزی باشه که توبگویی نیست ،که آن هم می شود انکار ، مثل اینکه من درختی در اتاق می بینم ، بعد می گویم نیست . خوب این مسئله خود به خود انکار حقیقت است ، در ثانی من به تو می گویم که پرستش خدا ، کلا پرستش در ذات و فطرت هر انسانی است ، چرا وقتی که خدا را برداشتیم ، جایش علم گذاشتیم وحتی هگل در گفته های مشهور خود به خوبی ، این مسئله را روشن می کند وتاریخ را به جای خدا گذارده است ، دوستم ببخشید که اینقدر پر چو نگی کردم ، باور کن آرزو داشتم با هم بودیم تا مسائل این جا را به چشم می دیدی ، و خیانت هایی که شده وبه نظرت خدمت آمده است
، را از جلو می دیدی .چون می دانم آنقدر صداقت داری که از دیدی بازتر وبه دور از چار چوب زندانت ،دیدگاهت را تشریح کنی .خوب شاید وقت خدا حافظی رسید ه، آری باید از دوستی ها برید و دلبستگی ها را دور ریخت .اما مثل پرنده ای که می میرد ، پروازش را به خاطر داشته باشیم ، وبه یادش باشیم ، چرا که شاید حتی لحظه ای به پرواز دور از قفس او ، نظاره گر بودیم . اما من از دوست خوبم و خواهر خوبم می خواهم ، که به وصیت من عمل کند ، بره و خدا رو بشناسه وببینه که چیه که قدرت به ما میده ، چیه که ما رو از خانه بریده ، واز لذت دنیوی بریده ، وما را اجر آخرت ابدی داده .دوست خوبم برای من اشک نریز وبدان لحظه ای آرام می خوابم ، که جای خالی خود را به وسیله تو پر ببینم که بانگ اشهد ان لا اله الاالله واشهد ان محمد رسول الله را بشنوم ، وقران منو از مادرم می گیری ، وهمیشه با خودت نگهدار .
تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۵۹ این وصیت نوشته شده است
دست نوشته در تاریخ ۲۷تیر ۱۳۵۹،یک ماه قبل از شهادتش :
خدایا وقتی که مرا در هنگام شهادت به خاک می سپارند ، ودر هنگام دل بریدن از دنیای زشتی ها ، و در هنگام دل کندن از این بودن ها ، به یادم باش و به یادمان باش ، چرا که در زمان زنده بودنم به یادت بودم جانم را در راهی که گفتی نثار کردم ، خدایا شهادت را نصیب ما بگردان ، ودل پردرد پاسداران اسلام را با فتح و پیروزی دادن بر کافران خوشحال و شاداب بگردان
خواهر صدیقه گفت ، که در آخر نامه اش نوشته است که دوستش هر وقت شهادتین را گفت، یک قرآن که نزد ما هست را به او بدهیم .احساس دوستش را بعد از خواندن نامه صدیقه پرسیدیم ، خواهر صدیقه گفت که دوستش بعد از خواندن نامه منقلب شد ، وانقلابی در درونش ایجاد شد ، وشهادت صدیقه رودباری بر روی دوستش تاثیر زیاد گذاشت ، وشروع کرد به گفتن تشهد وبعدش کلی گریه کرد وبه کلی عوض شد
قسمتی از دلنوشته های شهید صدیقه رودباری :
من باید قدم توی یک دنیایی که همش عشق و امید باشدبگذارم ، اره یک همچین دنیایی ایده ال منه ، نمی دونم بهش می رسم یا نه ، می خواهم به گرد پای مطهری و خمینی برسم ، می خواهم صورتم از دویدن در این راه سرخ و نفسهایم در این راه تموم بشه ، می خواهم گرد پای خمینی بدنم را بپوشاند ، وجای پای اورا ببینم ، می خواهم قلم به دست بگیرم و دنباله ی راهش را بروم ،ومطمئنم که خدا کمک می کنه ، چون خدای خمینی خیلی بزرگ و مهربونه و بخشنده است ، من می خوام که به دست های رهبرم بوسه بزنم ، و قدرت متجلی را در او ببینم که خدا فرموده :
هرگاه می خواهی به من فکر کنی ، به عظمت مخلوقاتم بنگر
هیچ تیری بر پیکر شهید اصابت نمی کند ، مگر آنکه از قلب مادرش ، گذشته باشد ، یعنی اول قلب مادر شهید ، شهید می شود
برای شادی روح تمام شهدا که رفتن که ما الان تو امنیت باشیم ، و اینکه خدای مهربون همیشه خانواده هاشون رو شاد و سلامت نگه داره یک صلوات از ته دل و محمدی پسند بفرستید :
اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
آرزوی شهادت :
تا شهید نشویم ، شهید نخواهیم شد
تا حیاتمان رنگ و بوی پیروزمندانه به خود نگیرد
پیروزی الهی را تجربه نخواهیم کرد
تا شهید زندگی نکنیم ، شهید نمی میریم
تنها آنها که شهد شیرین شهود و شهادت
در ثانیه های عمر شان جاریست
کام جان را به عسل مصفای شهید شدن در راه خدا
حلالت خواهند بخشید
تنها راه پیروزی در شهید شدن است
چه شهیدی که در دنیا قدم بر می دارد
و دلش مأوی عرشیان است
چه شهیدی که عند ربهم یرزقون است
و ناظر و حاضر میان زمین و زمینیان
آثار شهادت طلبی :
ارزو ی صادقانه ی شهادت طلبی ، موجب پاکی دل از آلودگی ها و نورانی شدن اندیشه ی انسا نها می شود و شهادت طلبی خوش فهمی می آورد و حکمت را بر زبان آدم جاری می کند
یا لطیف
ارحم عبدک الضعیف الذلیل
سلام به روی ماه خدای عزیز دلم
عارف مرحوم اسماعیل دولابی ره می گویند:
موت را که بپذیری ، همه ی غم و غصه ها از بین می رود ، و بی اثر می شود ، وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی ، غصه هایت کم می شود، آمادگی موت خوب است ، نه زود مردن ، بعد از این آمادگی ، عمر دنیا بسیار پر ارزش خواهد بود ، ذکر موت دنیا را در نظر کوچک می کند ، آخرت را بزرگ می کند ، حضرت علی ع فرمودند :یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم ، باید آمادگی داشت ، نه عجله برای مردن
هرجا خدا امتحانت کرد و یک خورده عقب رفتی ، غصه نخور ، امتحان لازم بود تا به ناقص بودن خودت پی ببری ، یکمی تلاش می کنی ، جبران می شود ،امتحان فضل خدا است و برای رشد خلق
شهید آیت الله بهشتی ره :
هرانسانی اگر بپرسد که من برای چه به دنیا آمده ام ؟ می گویم : برای تلاش پر نبرد و پر رنج در راه تکامل خویشتن و انسانیت
عارف مرحوم حاج اسماعیل دولابی در بیانی ، معنای غیبت حضرت ولی عصر عج را اینگونه تشریح می کند :
سوال شد امام زمان عج غایب است یعنی چه ؟
گفتم غایب ؟ کدام غایب ؟ بچه دستش را از دست پدر رها کرده و گم شده می گوید : پدرم گم شده است ، ما مثل بچه ای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور می کنند
و بچه جلب ویترین مغازه می شود و دست پدر را رها می کند و در بازار گم می شود و وقتی متوجه می شود که دیگر پدر را نمی بیند ، گمان می کند پدرش گم شده است ،در حالی که در واقع خودش گم شده است
انبیاء و اولیاء پدران خلق اند و دست خلایق را می گیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند ، غالب خلایق جلب متاع های دنیا شده اند و دست پد را رها کرده و در بازار دنیا گم شده اند .امام زمان عج گم و غایب نشده است ، ما گم شدیم و محجوب گشته ایم ، امام غایب نیست ، تو نمی بینی آقا را ،او حاضر است . چشمت را که اسیر دنیا شده اگر دست از دنیا بردارد ، آقا را می بیند
عار ف مرحوم حاج اسماعیل دولابی ره :
دو رکعت نماز بخوان وبه خداوندعرض کن ، خدایا هرکس را به من بدی کرده است بخشیدم ، تو هم مرا ببخش ، آن وقت ببین با تو چه می کند
عارف مرحوم حاج اسماعیل دولابی ره :
از هرچیزی تعریف کردند ، بگو مال خداست ، و کار خداست ، نکند خدا را بپوشانی و انرا به خودت و یا به دیگران نسبت بدهی ، که ظلمی بزرگ تر از آن نیست ، اگر این نکته را رعایت کنی ، از وادی امن سر در می آوری ، هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی ، از خدایت تعریف کن بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر ، حرفی نزنی مگر از او .هر زیبایی و خوبی که دیدی پروردگار ت را یاد کن ، همانطور که حضرت علی ع در دعای دهه او ل ذیحجه فرمودند :
به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله
عارف مرحوم اسماعیل دولابی ره :
در شبانه روز تر جیحا ده دقیقه با خدا خلوت کن و وضو بگیر و سر سجاده بشین ،وبه خدا بگو : به دیدار شما اومدم واگر خطا و افکار دنیوی به فکرت آمد ، چند بار استغفار کن ، وبعد فضای دلت روشن می شود و با صلوات نور دلت را بیشتر کن ، واگر به این کار ادامه بدهی ،بعد چند وقت همین ده دقیقه کل روزت را فرا خواهد گرفت
برای شادی وارامش روح عارف مرحوم اسماعیل دولابی ره و شهید بهشتی ره ، یک صلوات از ته دل و محمدی پسند بفرستید :
اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
یا لطیف
ارحم عبدک الضعیف الذلیل
به نام خدای عزیز دلم که وجودش مایه ی آرامش جان ماست
خدای مهربانم
آرامشی عطا بفرما تا بپذیرم
آنچه راکه نمی توانم تغییر دهم
و شهامتی که تغییر دهم آنچه راکه می توانم
و دانشی که تفاوت این دو را بدانم
خداجونم نمی دونم امسال حج واجب قسمتم میشه یا سال بعد ولی چه امسال قسمتم بشه چه سال دیگه وصیت کردم اگه به هر دلیلی اونجا فوت شدم ، همونجا دفن بشم با تمام روسیاهی و بی ابروییم
ان شالله قسمت همه ی آرزومندان جهان بشه
خدایا عاقبت من و تمام جهان رو ختم بخیر بکن
خداجونم ، تا آخرین نفس در خدمت تو و خلقت باشیم و تا آخرین نفس در راه تو و رضای تو باشیم
برحمتک یا الرحمن الراحمین
امین یا رب العالمین
مشکلات مثل شکلات : مادرها را ببین ، همین که بچه هایشان زمین می خورند و شیون و زاری راه می اندازند ، خیلی سریع شکلاتی کف دست آنها می گذارند و انگار نه انگار که زمین خورده اند ، یا جایشان درد می کند و آرام، آرام می شوند ، هیچ فکر کرده اید ، چرا ؟ چون اهل حساب و کتاب اند ، باخود می گویند : درست است زمین خورد م و درد دارم ، ولی توی دستم یک شکلات است و آن به این در
می خواهم بگویم ریشه ی آرامش آن ها این است که بلا و نعمت را باهم می بینند و چون باهم می بینند ، آرام می شوند و این ساده ترین راه برای رسیدن به آرامش است
هرکس در زندگی خود اگر بلا و رنجی را احساس کند ، نعمت هایی هم در کف دارد که اگر هر دو را ببیند ، بی تاب و بی قرار نخواهد شد این است که قرآن کریم از ما می خواهد که نعمت های خدای مهربان را به یاد بیاوریم سوره بقره آیه ۴۷
وما شما را به نوعی خیر و شر وتهیدستی و ثروت و سلامتی و بیماری و امنیت آزمایش می کنیم ، وبه سوی ما بازگردانده می شوید سور ه انبیاء آیه ۳۵
جمله ای بسیار ناب از دکتر الهی قمشه ای :
همه ی عمرتان را صرف این بدنی که قرار است ، غذای کرم ها شود نکنید ، صرف یک چیزی بکنید که فرشتگان می خواهند ببرند
حضرت اسیه س بهترین الگوی بشریت :
وخداوند در سوره ی تحریم ، آیه ی ۱۱می فرماید : و خداوند برای کسانی که ایمان آورده اید ،به همسر فرعون مثل زده است ، انگا ه که گفت : پروردگار ا !برای من نزد خویش در بهشت خانه بساز ومرا از فرعون و کردار او نجات بده و مرا ازگروه ستمگر رهایی بخش
در اینجا به گوشه ای از افکار و رفتار همسر فرعون اشاره می کنیم :
۱-محیط زده نبود و جامعه شخصیت او را نساخته بود ، او با منطق در برابر رژیم فاسد ایستاد
۲-زرق و برق زده نبود و به تمام مظاهر دنیوی پشت کرد ، واز کاخ و رفاه و مادیات گذشت
۳-فضای سکوت و خفقان را شکست
۴-صبور بود و زیر شکنجه جان داد و شهید شد ، ولی ازراه مکتبش دست بر نداشت
۵-حامی رهبر معصوم زمان خود ،حضرت موسی ع بود
۶-بلند همت بود ، او به کمتر از بهشت و قرب خدا قانع نبود
۷-شهامت داشت و تهدیدات فرعون در او اثر نگذاشت
۸-رضای خالق را بر رضای مخلوق ترجیح می داد
۹-منطق و عقل و وحی را بر مسایل خانوادگی ترجیح می داد
۱۰-با نهی از منکر خود که به فرعون گفت : لا تقتلوه ،موسی ع را در کودکی از مرگ حتمی نجات داد
همسر فرعون ثابت کرد ،بسیاری از شعارهایی که در طول زمان ، ،جزءفزهنگ مردم شده ، وباید آن را عوض کرد ، مثلا:
۱-می گویند : خواهی نشوی رسوا ، هم رنگ جماعت شو، اما او گفت : من هم رنگ جماعت نمی شوم و هم رسوا نمی شوم
۲-می گویند یک دست صدا ندارد ، اما او ثابت کرد ، زن در انتخاب راه مستقل است
۳-می گویند با مشت نمی شود به جنگ درفش رفت ، اما او ثابت کرد حق ماندنی است و اگر روی آهن اثر ندارد ، روی افکار عمومی در تاریخ اثر دارد
۴-می گویند با یک گل بهار نمی شود ، اما او ثابت کرد ، اگر خدا بخواهد با یک گل بهار می شود
۶-می گویند فلانی نمک خورده و نمک گیر شد ، همسر فرعون نان و نمک فرعون را خورد ولی از عقیده او متنفر بود و می گفت : نجی من فرعون ، خدایا مرا از فرعون نجات بده
یا لطیف
ارحم عبدک الضعیف الذلیل
سلام به روی ماه خدای عزیز دلم
یه پیشنهاد عالی دوستان بیاین از امروز هرکاری که خالص و فقط به نیت خدای مهربون انجام دادید هدیه کنید به روح پاک و مطهر حضرت زهرای مرضیه س
چلو کباب هم می خوری ، برای خداوند بخور ، هرکاری می کنی برای خدا بکن ، اگر چلو کباب هم می خوری برای خداوند بخور . گفتم چلو کباب را که نمی شود برای خدا خورد ، گفت : چرا می شود ، اگر برای شکم بارگی غذا بخوری این هوا و هوس است ، اما اگر برای این هدف غذا بخوری که قدرتی بگیری تا خدمت و عبادت بکنی ، این می شود برای خدا وهمه ی کارها فقط برای خدا باشد ، همسرتان را می بوسید و حتی خوردن و خوابیدن برای خدا باشد ، هرگاه یک استکان چای را به قصد خدا بخوری ، دل تو به نور الهی منور می شود ، ولی اگر برای حظ نفس خوردی ، همان می شود که خواسته بودی .واگر کسی برای خدا کار کند ، چشم دلش باز می شود ، اگر مواظب دلتان باشید و غیر خدا را در آن راه ندهید ، آن چه را که نمی بینید ، می بینید ، و آنچه را که دیگران نمی شنوند ، شما می شنوید وتا انسان توجهش به غیر خداست ، به حقایق هستی نامحرم است و از باطن خلقت آگاه نیست ، و اما اگر انسان خالص شود ، غبار شرک از آیینه دل او زدوده می شود و محرم راز آفرینش می شود ، وقتی خدا را شناختی ، هرچه می کنی باید خالصانه و عاشقانه باشد ، حتی کمال خود را هم در نظر نگیر ، نفس بسیار پیچیده و زیرک است ، و دست بردار نیست و به هر نحو شده می خواهد ، خود را وارد کند . انسان تا وقتی که خود را می خواهد و توجه به خود دارد ، کارهای او نفسانی است و اعمالش بوی خدا نمی دهد ، ولی اگر خودخواهی را کنار گذاشت و خدا خواه شد ، کارهای او الهی می شود و اعمالش بوی خدا می دهد و آن یک نشانی دارد که در کلام امام سجاد ع آمده است که می فرمایند :چقدر محبت تو خوش طعم است
پیشگیری و درمان خشم از منظر قرآن کریم :
پیشگیری :
در مرحله ی اول باید از بیماری غضب و عصبانیت پیشگیری نمود و پیشگیری آن این است که انسان با پشتوانه باورهای دینی و رعایت دستورهای اخلاقی ، همانند محبت ، صله رحم ، ایثار ، گذشت و عفو ، توکل و توسل و سرگرمی های سالم به زندگی خود ارامش ببخشد ، و خودرا وارد عرصه نگرانی ها ، اضطراب ها وبیماری های ماشینی و صنعتی نکند .
قرآن کریم می فرماید : الا بذکرالله تطمئن القلوب ( سوره ی رعد آیه ۲۸)آگاه باشید ،تنها دلها با یاد خدا آرام می گیرند
درمان :مرحله بعدی درمان می باشد و باید توجه داشت ، زمانی که آتش خشم و غضب در فردی شعله ور شده نباید دست به درمان او زد ، یا فرد خشمگین را نصیحت نمود ، بلکه باید صبر کرد تا شعله ی خشم او فروکش کند ، آنگاه راهکارهای علمی و عملی را در قالب دستورالعمل های اخلاقی ارائه داد
الف ) ترک صحنه :انسان خشمگین در چنین حالتی باید معرکه و صحنه ی خشم و عصبانیت را ترک کرده و یا تغییراتی در خود به وجود بیاورد ، برای مثال اگر ایستاده ،بنشیند و اگر نشسته ، بخوابد
ب)استفاده از افراد متخصص : لازم است تا درمان کامل از افراد متخصص و کارشناس همانند ، پزشک و روانشناس و یا معلم اخلاق در جهت درمان بیماری خشم و عصبانیت کمک گرفت و از راهکارها و دستورالعملهای آن بهره جست
ج)ذکر خداوند : فرد خشمگین به ذکر خدای تعالی مشغول شده و برخی نیز ذکرخدای تعالی را در این وقت واجب دانسته اند ، مانند صلوات بر پیامبر و ال پاکش ، وگفتن ذکر ، لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم ، ذکر یونسیه ، لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
و)صله رحم : هرکسی بر خویشاوندان خویش غضب نموده است ، نزد او رود و خود را به او نزدیک کند و به جهت صله رحم با او مصافحه و روبوسی کند ، ویا اگر امکان دیدار نیست با او تلفنی تماس بگیرد ، این کار باعث ارامش روح و روان انسان خشمگین و همه ی انسان ها می شود ،و درمانی که مربوط به خویشاوندان محرمی است که انسان از او خشمگین است ، این است که ، انسان به بدن آن خویشاوندی که به او محر م است ، دست بزند، و بدن او را لمس کند ، که از این طریق خشم شخص فروکش می کند و او آرام می شود
ه) وضو گرفتن :در روایت آمده است : خشم از شیطان است و شیطان از آتش پدید آمده است ،و آتش را با آب می توان خاموش کرد ، وقتی یکی از شما خشمگین می شوید ، وضو بگیرید
ی)در حدیث دیگر آمده است : هنگام خشم و غضب غسل نمایید
ع) طلب امرزش و استغفار برای خودمان و دیگران
یا لطیف
ارحم عبدک الضعیف الذلیل