معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

بخشی از دلنوشته ها و وصیت نامه ی شهید صدیقه ی رودباری به دوستش و آثار شهادت طلبی

به نام خدای عزیز دلم 

شهید صدیقه ی رودباری دختر ی که با خوردن تیر به سینه اش  به وسیله ی منافقان ترور شد ، و آخرین قطره ی خونش را نثار انقلاب کرد ، با خواندن وصیت نامه اش،  بارها وبارها آرزو کردم که با وجود تمام روسیاهی و بی ابرو ییم جای این دختر شهید و عزیز و دوست داشتنی بودم 

وصیت نامه ی شهید صدیقه رودباری به دوستش که افکار انحرافی داشت :

بسمه تعالی 

سلام خواهر خوبم ....الان در سقز هستم واحتمال هر برنامه ای در اینجا هست ،و  صد در صد وقتی ،  این ورقه می رسه به دستت ، من دیگه نیستم ، ویا به عبارتی دیگر و بنا به عقیده ی خودم ،روحم از جسم ناچیزم اوج می گیرد و به خدا می رسد ،اما چرا گفتم خدا ؟ 

چون که می خواهم بدونی خدا وجود داره ، نه وجودی که من و تو داریم ، نه ، بلکه خیلی عظیم تر و بزرگ تر از آن چیزی که می دونیم و هستیم . بارها می خواستم موضوع خدا را به میان بکشم ، اما  هر بار دیدم سدی سر راهمان هست ، در ثانی تو آنقدر پاک و بزرگ و عزیز  برای من بودی که باور این مسئله که تو خدا را نفی می کنی ، برایم غیر قابل فهم و غیر قابل قبول بود ،پس باید چیزی باشه که توبگویی نیست ،که آن هم می شود انکار ، مثل اینکه من درختی در اتاق می بینم ، بعد می گویم نیست . خوب این مسئله خود به خود انکار حقیقت است ، در ثانی من به تو می گویم که پرستش خدا ، کلا پرستش در ذات و فطرت هر انسانی است ، چرا وقتی که خدا را برداشتیم ، جایش علم گذاشتیم وحتی  هگل در گفته های مشهور خود به خوبی ، این مسئله را روشن می کند وتاریخ را به جای خدا گذارده است ، دوستم ببخشید که اینقدر پر چو نگی کردم ، باور کن آرزو داشتم با هم بودیم تا مسائل این جا را به چشم می دیدی ، ‌و خیانت هایی که شده وبه نظرت خدمت آمده است 

، را از جلو می دیدی .چون می دانم آنقدر صداقت داری که از دیدی بازتر وبه دور از چار چوب زندانت ،دیدگاهت را تشریح کنی .خوب شاید وقت خدا حافظی رسید ه، آری باید از دوستی ها برید و دلبستگی ها را دور ریخت .اما مثل پرنده ای که می میرد ، پروازش را به خاطر داشته باشیم ، وبه یادش باشیم ، چرا که شاید حتی لحظه ای به پرواز دور از  قفس او ، نظاره گر بودیم . اما من از دوست خوبم و خواهر خوبم می خواهم ، که به وصیت من عمل کند ، ‌بره و خدا رو بشناسه وببینه که چیه که قدرت به ما میده ، چیه که ما رو از خانه بریده ، واز لذت دنیوی بریده ، وما را  اجر آخرت ابدی  داده .دوست خوبم برای من اشک نریز وبدان لحظه ای آرام می خوابم ، که جای خالی خود را به وسیله تو پر ببینم که بانگ اشهد ان لا اله الاالله واشهد ان محمد رسول الله  را بشنوم ، وقران منو از مادرم می گیری ، وهمیشه با خودت نگهدار . 

تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۵۹ این وصیت نوشته شده است 

دست نوشته در تاریخ ۲۷تیر  ۱۳۵۹،یک ماه قبل از شهادتش :

خدایا وقتی که  مرا در هنگام شهادت به خاک می سپارند ،  ودر هنگام دل بریدن از دنیای زشتی ها  ، و در هنگام دل کندن از این بودن ها ، به یادم باش و به یادمان باش ، چرا که در زمان زنده بودنم  به یادت بودم  ‌جانم  را در راهی که گفتی نثار کردم   ، خدایا شهادت را نصیب ما بگردان ، ودل پردرد پاسداران اسلام را با فتح و پیروزی دادن بر کافران خوشحال و شاداب بگردان  

خواهر صدیقه گفت ، که در آخر نامه اش نوشته است که دوستش هر وقت شهادتین را گفت،  یک قرآن که نزد ما هست را به او بدهیم .احساس دوستش  را بعد از خواندن  نامه صدیقه پرسیدیم ، خواهر صدیقه گفت که دوستش بعد از خواندن نامه منقلب شد ،  وانقلابی در درونش ایجاد شد ، وشهادت صدیقه رودباری بر روی دوستش تاثیر زیاد گذاشت ، وشروع کرد به گفتن تشهد وبعدش کلی گریه کرد وبه کلی عوض شد 

قسمتی از دلنوشته های  شهید صدیقه رودباری :

من باید  قدم توی یک دنیایی که همش عشق و امید باشدبگذارم  ، اره یک همچین دنیایی ایده ال منه ، نمی دونم بهش می رسم یا نه ، می خواهم به گرد پای مطهری و خمینی برسم ، می خواهم صورتم از دویدن در این راه سرخ و نفسهایم در این راه تموم بشه ، می خواهم گرد پای خمینی بدنم را بپوشاند ، وجای پای اورا ببینم ، می خواهم قلم به دست بگیرم و دنباله ی راهش را بروم ،ومطمئنم که خدا کمک می کنه ، چون خدای خمینی خیلی بزرگ و مهربونه  و بخشنده است ، من می خوام که به دست های رهبرم بوسه بزنم ، و قدرت متجلی را در او ببینم که خدا فرموده :

هرگاه می خواهی به من فکر کنی ، به عظمت مخلوقاتم بنگر 

هیچ تیری بر پیکر  شهید اصابت نمی کند ، مگر آنکه از قلب مادرش ، گذشته باشد ، یعنی اول قلب مادر شهید ، شهید می شود 

برای شادی روح تمام شهدا که رفتن که ما الان تو امنیت باشیم ،  و اینکه خدای مهربون همیشه خانواده هاشون رو شاد و سلامت نگه داره  یک صلوات از ته دل و محمدی پسند بفرستید :

اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم 

آرزوی شهادت :

تا شهید نشویم ، شهید نخواهیم شد 

تا حیاتمان رنگ و بوی پیروزمندانه به خود نگیرد 

پیروزی الهی را تجربه نخواهیم کرد 

تا شهید زندگی نکنیم ، شهید نمی میریم

تنها آنها که شهد شیرین شهود و شهادت 

در ثانیه های عمر شان جاریست 

کام جان را به عسل مصفای شهید شدن در راه خدا 

حلالت خواهند بخشید 

تنها راه پیروزی در شهید شدن است 

چه شهیدی که در دنیا قدم بر می دارد 

و دلش مأوی عرشیان است 

چه شهیدی که عند ربهم  یرزقون است

و ناظر و حاضر میان زمین و زمینیان 

آثار شهادت طلبی :

ارزو ی  صادقانه ی شهادت طلبی ،  موجب پاکی دل از آلودگی ها و نورانی شدن اندیشه ی انسا نها می شود و شهادت طلبی خوش فهمی می آورد و حکمت را بر زبان آدم جاری می کند 

یا لطیف 

ارحم عبدک الضعیف الذلیل 

نظرات 3 + ارسال نظر
مهرانه جمعه 23 خرداد 1399 ساعت 11:33 http://dosekemohabat.blogfa.com

شاید برای آمدنت دیر کرده ای
وقتی نگاه آینه را پیر کرده ای
دیریست آسمان مرا شب گرفته است
خورشید من برای چه تاخیر کرده ای

یه بنده خدا چهارشنبه 21 خرداد 1399 ساعت 16:09 http://bande14.blogfa.com/

بسم الله و سلام
سلام خدا بر روح مطهرشان

سلام برشما
سلام خدا برروح مطهرشان به برکت صلوات بر محمد و ال محمد ص
اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

طیبه چهارشنبه 21 خرداد 1399 ساعت 13:33 http://almasezendegi.mihanblog

روحشون شاد

روح تمام رفتگان شاد
اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد