معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

شیطان، زمینه ساز گناه

سلام به روی ماه،خدای بی نهایت زیبارو و عزیزدلم و بخشنده و مهربان

سلام به روی ماه،تمام ملائکه ی مقرب درگاه خدای مهربون

سلام به روی ماه،قرآن کریم بسیار هدایتگر و حال خوب کن و عشق و نورانی و عزیز

سلام به روی ماه،ماه بسیار عشق و شاد و معنوی و زیبا و ملکوتی رجب

سلام به روی ماه،تمام پیامبران الهی و تمام معصومین‌ع بسیار هدایتگر و عشق و عزیز و دلسوز و صبور و مهربان و شجاع و ایثارگر و تمام اولاد و خاندان بسیار پاک و عزیز و شریفشان

سلام به روی ماه، تمام مادران و پدران و فرزندان و همسران بسیار صبور و دلسوز و مهربان و پاکدامن و باتقوا و شجاع و ایثارگر و عشق و عزیز تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع و تمام شهدا و جانبازان و آزادگان و صالحین و صدیقین و ایثارگران

سلام به روی ماه، تمام اصحاب بسیار پاک و باوفا و عشق و عزیز و ناب و درجه یک و ایثارگر و شجاع و دلسوز و مهربان و صبور امام حسین ع

سلام به روی ماه،ارواح بسیار پاک و عزیز تمام شهدا و صالحین و صدیقین و ایثارگران

سلام به روی ماه،تمام صالحین و صدیقین و ایثارگران در قید حیات

سلام به روی ماه،تمام جانبازان و آزادگان بسیار شجاع و ایثارگر

شیطان،زمینه ساز گناه:

فردی می گفت که در محضر امام محمد باقر ع نشسته بودم و با امام ع گفت و گو می کردم که ناگهان حمران ابن اعین، وارد شد و سلام کرد، برای پرسیدن، چند پرسش آمده بود،پرسش هایش را مطرح کرد و هنگامی که می خواست از جایش برخیزد و مجلس را ترک کند، از امام باقرع پرسید:وقتی که در محضر شما هستیم و سخنان ارزشمند شما را می شنویم، دل هایمان نرم و روانمان از بی رغبتی به این دنیا، آسوده می شود و آنچه در دست مردم است و مال و ثروت دنیا در نظرمان،بی ارزش جلوه می کند،ولی همین که از نزد شما مرخص و مشغول زندگی و داد و ستد می شویم ، دوباره همان حالت های پیشین به سراغ ما می آید و معنویت در ما کمرنگ می شود، دلیل این تغییر،حالت چیست ؟امام باقر ع فرمود:این حالت به دل شما مربوط است، که گاه نرم و گاه سخت می شود،آن گاه با نقل داستانی ،پاسخ را برای او بیشتر،شفاف کرد،امام ع فرمود:روزی جمعی از اصحاب و یاران رسول خدا ص،گرد آن حضرت نشسته بودند، یکی از آن ها پرسید :ای رسول خداص،ما در مورد این که، مبادا منافق باشیم ،سخت در هراسیم،پیامبر ص فرمود:چرا هراسان هستید،گفتند:هنگامی که ما در حضور شما هستیم،شما با نصایح خود به ما تذکر می دهید و ما را به آخرت تشویق می کنید و در ما حالت ترس پدیدار می شود و دوستی دنیا را فراموش می کنیم،به گونه ای که بدان بی میل می شویم و گویی دوزخ را با چشم می بینیم،ولی وقتی که از حضور شما مرخص می شویم و به خانه هایمان بازمی گردیم ،گویا هرگز در حضور شما نبوده ایم و هیچگونه حالت معنوی در ما ایجاد نمی شود،آیا شما از این که این حالت،نشانه ی نفاق در ما باشد، نگران نیستید؟پیامبر ص با لبخندی سرشار از رضا،فرمود:نه هرگز،این نشانه ی نفاق در شما نیست،بلکه ، وسوسه های شیطان است که شما را به سوی دنیا، تشویق می کند،به خدا سوگند،اگر شما،همان حالت را که می گویید در حضور من پیدا می کنید،نگه دارید و ادامه بدهید، به مقامی دست می یابید که فرشتگان دست در دست شما می نهند و روی آب راه می روید،بدانید که مؤمن،همواره در خطر سقوط در پرتگاه گناه است،از این رو، بسیار توبه کنید ، مگر این سخن خداوند را نشنیده اید که در آیه ی ۲۲سوره ی بقره می فرماید:خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد و خداوند در آیه ی ۹۰سوره ی هود،می فرماید:از پروردگار خویش ، درخواست آمرزش بکنید و به سوی او بازگردید

پی نوشت ۱:با تأخیر فرارسیدن ماه پر از شادی و عشق و باخیر و برکت رجب و فرارسیدن سالروز میلاد بسیار باسعادت و پر از خیر و برکت،امام محمد باقرع بر پیروان راستین و صدیق آن حضرت در سراسر جهان، بسیار زیاد تهنیت باد و با تأخیر فرارسیدن سالروز شهادت بسیار جانسوز امام هادی ع بر پیروان صدیق و راستین آن حضرت در سراسر جهان بسیار زیاد تسلیت باد، امام هادی ع فرمودند:همانا که خداوند،دنیا را سرای امتحان و آزمایش و آخرت را سرای رسیدگی و بلای دنیا را وسیله ی ثواب آخرت و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا، قرار داده است

پی نوشت ۲:

دل نوشته ای برای امام زمان عج به مناسبت ماه رجب:

یا امام زمان عج جانم:

این شب ها دروازه های آسمان باز هستند و به نامت أین الرجبیون را می خواندند

مولا جان،ماه رجب،ماه شروع عاشقانه های من است برای تو

که برای رسیدن به خدا در ماه خدا،باید از تو شروع بکنم و به خدا برسم

عجب ماه دلرباییست،ماه خداست،ماه معبود یگانه ی مولای من

دلم می خواهد،شب های این ماه را به یادت بیدار بمانم و عشق بازی های ، عارفانه ی تو را با معشوقت ببینم

اما من کجا و نگاه بر عاشقانه های تو کجا

دلم هوایت را کرده،راستی مولا جان در قنوت نمازهای عارفانه ات در شب های رجبیه من محتاج را هم مهمان کن

من محتاج ، دعایی خالصانه هستم از جانب کسی که مرا خالصانه دوست بدارد

دلم برای اجابت دعایی به نام تو،دلتنگی می کند

دلم برای کمی با خدا بودن در ماه خدا، بی تابی می کند

این شب ها ، درهای آسمان به روی اهل زمین باز می شوند،خواستی بیا و مرا هم با خود ببر،دلم بهانه گیر شده است و دنیا برایش تنگ شده است

بیا و مرا با خودت به شب های دلدادگیت ببر،می خواهم معشوقم را ببینم که معشوق یگانه ی خود را عاشقانه می خواند

کاش می توانستم ، صدای مناجات نیمه شب های رجبت را به گوش اهل زمین برسانم تا مدهوش جمله ای عاشقانه شوند در این زمانه، اما

کاش می توانستم ، تو را در حال راز و نیاز آسمانی ات به اهل زمین نشان بدهم تا کمی عشقبازی بیاموزند، اما

مولای من، آمدن ماه خدا بر محضر مبارکت در هستی، مبارک 

پی نوشت ۳:امشب شب آرزوهاست و ساکنان عرش همه منتظرند تا بهترین آرزو را آمین بگویند،اگر آمدن مولایمان ، آرزوی همه ی شیعیان باشد،ان شالله فردا کنار ماست

به برکت صلوات بر محمد ص و آل محمد ص:

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 

برحمتک یا ارحم الراحمین 

آمین یا رب العالمین 

یا لطیف 

ارحم عبدک الضعیف الذلیل

زنی که از ضربه ی یک خودرو،جان سالم به دربرد

سلام به روی ماه، خدای بی نهایت مهربون و بخشنده و زیبارو و عزیزدلم 

سلام به روی ماه،تمام ملائکه ی مقرب درگاه خدای مهربون‌

سلام به روی ماه،قرآن کریم بسیار هدایتگر و نورانی و عزیز و عشق و حال خوب کن

سلام به روی ماه،ماه بسیار خوب و عزیز جمادی الثانی

سلام به روی ماه،تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع بسیار هدایتگر و ایثارگر و شجاع و عشق و عزیز و دلسوز و مهربان و صبور و ناب و پاک و تمام اولاد و خاندان بسیار پاک و عزیز و شریفشان

سلام به روی ماه، تمام مادران و پدران و همسران و فرزندان بسیار عزیز و عشق و ایثارگر و شجاع و دلسوز و مهربان و صبور و پاکدامن و باتقوای تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع و تمام شهدا و جانبازان و آزادگان و صالحین و صدیقین و ایثارگران 

سلام به روی ماه،تمام اصحاب بسیار پاک و ناب و باوفا و نمونه و درجه یک و عشق و صبور و دلسوز و مهربان و شجاع و ایثارگر امام حسین ع

سلام به روی ماه،تمام ارواح بسیار پاک و عزیز تمام شهدا و صالحین و صدیقین و ایثارگران

سلام به روی ماه، تمام صالحین و صدیقین و ایثارگران در قید حیات

سلام به روی ماه،تمام جانبازان و آزادگان بسیار شجاع و ایثارگر

زنی که از ضربه ی یک خودرو، جان سالم به در برد:

این زن تعریف می کند:

اولین خاطره ی من این است که در آی سی یو ،بیدار شدم و دو تکه آهن را دیدم که به ساق پای چپم، وصل شده بود،برایم سؤال پیش آمد، اما دوباره بیهوش شدم،آنقدر آرامبخش به من داده بودند که برای یک هفته ،آگاهی درست نداشتم ،والدینم، می گفتند که من هر چند ساعت، زمزمه می کنم که ، چه اتفاقی افتاده است ؟حادثه را به یاد ندارم اما در گزارش پلیس ، مواردی ذکر شده است، بدو داشتم از خیابان رد می شدم  که یک تاکسی به من می کوبد،پلیسی که در صحنه بود، گفته بود که من،به درختی خورده ام و با صدای بلندی به زمین افتاده ام و راننده تا وقتی که آمبولانس آمد، با من مانده بود،تمام قسمت چپ بدنم درد می کرد،لگن و قسمت های پایینی پا و شانه ام،شکسته بودند،والدین من ، نزدیک به سه هفته در بیمارستان، خیمه زده بودند،سپس مرا به خانه انتقال دادند و همه چیز را رها کردند تا مراقب من باشند،برای ماه اول،بدن من آنقدر ضعیف بود که،نمی توانستم، جم بخورم، برای همین ، تمام روز را روی تخت بودم ،در طول شب یک درد وحشتناک، بیدارم می کرد،حتی نمی توانستم بعد از دستشویی، خودم را تمیز کنم ،دکترها به من قول بهبودی ،کامل را داده بودند،اما فقط،به شرط اینکه ،بدون خستگی تلاش می کردم که عضلات و انعطاف پذیری خود را بازگردانم،دو ماه ،بعد را بر روی ویلچر ،گذراندم ، حتی ، آنقدر قوی نبودم که خودم حرکت کنم،اما من همیشه ورزشکار بودم و حالا هم ، ۸ ساعت در روز،را به تمرین های بدنی ، می پرداختم،کم کم، توانستم حرکت بکنم و زانوانم را خم می کردم ،پاهایم را تکان می دادم و آن ها را بلند می کردم،می توانستم بایستم،حمام بکنم و خودم را در ویلچر، جابجا کنم،گاهی از فرط گیجی و خستگی،جیغ می زدم اما هر پیشرفتی ، مرا به آزادی نزدیک تر می کرد،اکنون، تنها ، مقداری کمتر از یک سال و نیم گذشته است و من هنوز نمی توانم بدوم ، اما ،می توانم دوچرخه سواری کنم و به کوه بروم ، من عاشق ورزش کردن هستم ،حتی می توان گفت که دیوانه ی تمرینات بدنی هستم 

پی نوشت :چند مناجات بسیار دلنشین از شهید چمران بسیار عزیز و بزرگوار:

خدایا،مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات بده تا حقایق وجود تو را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده بکنم،خدایا، پستی و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم،جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند

خدایا، نگذار که دروغ بگویم ،زیرا دروغ ظلم کثیفی هست،خدایا ،محتاجم نکن که به کسی تهمت بزنم،زیرا تهمت خیانت ظالمانه ای است

خدایا،ارشادم کن‌ که بی انصافی نکنم،زیرا کسی که انصاف ندارد،شرف ندارد

خدایا ،هدایتم کن،زیرا می دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی هست

خدایا،هدایتم کن که ظلم نکنم،زیرا می دانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است

خدایا ،می خواهم فقیری بی نیاز باشم که جاذبه های،زندگی مادی مرا از زیبایی عظمت تو غافل نسازد

خدایا ،مرا در آتش عشق خودت بسوزان و در تنهایی به خودت نزدیک کن

به برکت صلوات بر محمدص و آل محمدص:

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

برحمتک یا ارحم الراحمین

آمین یا رب العالمین

یالطیف

ارحم عبدک الضعیف الذلیل





درس های تربیتی بسیار ناب از امام خمینی ره

سلام به روی ماه، خدای بی نهایت زیبارو و عزیزدلم و بخشنده و مهربان

سلام به روی ماه،تمام ملائکه ی مقرب درگاه‌ خدای مهربون 

سلام به روی ماه،قرآن کریم بسیار هدایتگر و عزیز و نورانی و حال خوب کن و عشق

سلام به روی ماه، ماه بسیار خوب و عزیز جمادی الثانی 

سلام به روی ماه،تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع بسیار هدایتگر و عزیز و عشق و دلسوز و مهربان و صبور و ایثارگر و شجاع و تمام خاندان و اولاد بسیار پاک و عزیز و شریفشان

سلام به روی ماه،تمام مادران و پدران و فرزندان و همسران بسیار باتقوا و پاکدامن و عزیز و عشق و ایثارگر و شجاع و صبور و دلسوز و مهربان تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع و تمام شهدا و جانبازان و آزادگان و ایثارگران و صالحین و صدیقین

سلام به روی ماه،تمام اصحاب بسیار پاک و باوفا و شجاع و ایثارگر و دلسوز و مهربان و صبور و ناب و درجه یک و نمونه ی امام حسین ع

سلام به روی ماه، تمام ارواح بسیار پاک و مطهر و عزیز تمام شهدا و صالحین و صدیقین و ایثارگران

سلام به روی ماه،تمام صالحین و صدیقین و ایثارگران در قید حیات

سلام به روی ماه،تمام جانبازان و آزادگان بسیار شجاع و ایثارگر

درس های تربیتی بسیار ناب از امام خمینی ره:

۱-با بچه ها روراست باشید :

امام ره به خانمی که از شیطنت بچه اش ، گله می کرد ، می گفتند:من حاضرم ثوابی را که ،تو از تحمل شیطنت بچه ات،می بری را با ثواب تمام‌ عبادت های خودم، عوض کنم،امام خمینی ره، عقیده داشتند که‌ بچه‌ باید آزاد باشد تا وقتی که بزرگ می شود،آن وقت باید برایش حدی را تعیین کنند،ایشان درباره ی تربیت کودکان می فرمودند:با بچه ها روراست باشید تا آنها هم با شما روراست باشند،الگوی بچه ها ،پدر و مادر هستند،اگر با بچه ها درست رفتار بکنید،بچه ها هم درست بار می آیند،هر حرفی را که به بچه ها می زنید به آن عمل کنید 

۲-بزرگ‌ترین درس امام خمینی ره :

یکی از روزها ،وقتی امام خمینی ره،تشریف بردند به دستشویی،مشاهده می کنند که دستشویی تمیز نیست،آستین و شلوار را بالا می زنند و همه ی دستشویی را کاملا شستشو می دهند،دوستان می بینند که بیرون آمدن‌ امام ره خیلی طول کشید،بعد از ساعتی،درب دستشویی باز شد و ایشان دست و پا بالازده، بیرون آمدند،شخصیتی که دنیا را در سیطره ی خبری خود قرار داده بود،این طور دنیا را کوچک می شمرد و خود را اسیر این زندگی دنیایی ، قرار نمی دهد، این نحو زندگی کردن از نظر اخلاق عملی ،درس بزرگی است برای همه ی مردم 

۳-اهمیت به نماز حتی در بستر بیماری :

یکی از پزشکان قم نقل می کرد:هنگامی که خبر دادند که ،امام خمینی ره دچار بیماری قلبی شده اند،خودم را به بالین ایشان رساندم و فشار خونشان را گرفتم،فشارسنج عدد پنج را نشان می داد و این از نظر پزشکی خیلی خطرناک بود، کارهای اولیه را انجام دادم و پس از دو ساعت ، که وضع قدری بهتر شده بود و در عین حال ،هنوز خطرناک بود که حرکت کنند،دیدم ایشان ،آماده ی حرکت شده اند،عرض کردم :آقا جان،چرا برخاستید؟ و ایشان در پاسخ  فرمودند:وقت نماز است ،به ایشان عرض کردم که :شما در فقه مجتهد هستید و من در طب ،حرکت کردن برای شما،به فتوای من حرام است ،بهتر است، خوابیده نماز بخوانید ،ایشان نیز با دقت به نظر من عمل کردند 

پی نوشت ۱:

چه سعادت زیبایی ،نصیب امام خمینی ره که فرزند صالح حضرت زهراس است ،شده است که ولادتش با ولادت حضرت زهرای اطهر س که بهترین خلق خداست ،یکی شده است و بسیار فرخنده و مبارک است ، تقارن این دو تولد بسیار فراتر از زیبا،الهی که همه ی ما با تمام قدرت و شجاعانه راه بسیار زیبای حضرت مادرس و فرزند صالحشون امام خمینی ره رو  ادامه بدهیم و در دسته ی شیعیان و پیروان راستین این دو بزرگوار قرار بگیریم 

به برکت صلوات بر محمدص و آل محمدص:

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 

برحمتک یا ارحم الراحمین 

آمین یا رب العالمین

پی نوشت ۲:

خدا جونم ،دیشب خواب دیدم که دیدن خانه ات را نصیبم کردی و من دارم ، به آن محلی که فاطمه بنت اسدس وارد کعبه شد و مولا علی ع بهترین خلقت را به دنیا آورد ، بوسه می زنم ، بی نهایت بار شکرت برای این خواب بسیار شیرین تر از عسل و شهد، کاش هیچوقت از این خواب بسیار شیرین تر از شهد و عسل بر نمی خاستم و این خواب بسیار فراتر از زیبا، کل روزم را ساخت 

پی نوشت ۳:

این روزها ، فقط به خاطر رضای خدای مهربون در مصرف نعمت خدادادی گاز بسیار زیاد صرفه جویی کنید تا بندگان خدایی که در هوای سردتر هستند و در روستاهای دور افتاده هستند هم از این نعمت خدادادی استفاده کنند و همه به طور یکسان از این نعمت الهی بهره مند شوند ،سعی کنید استفاده از وسایل گرمایشی رو به حداقل برسونید و دمای آن ها را تا حد ممکن پایین بیاورید و از لباس های گرم و شال و روسری گرم و خوراکی هایی با طبع گرم و نوشیدنی های داغ و خرما و ارده و کنجد و آش داغ و سوپ داغ و شلغم پخته و داغ و لبوی پخته و داغ و از هل در داخل غذا و چای،برای گرم کردن خودتون استفاده کنید و از زنجبیل و دارچین و گلاب و زعفران در چای ‌و غذا استفاده کنید تا گرم بشید و فلفل سیاه هم در داخل غذاها بریزید تا گرم بشید و با بستن دریچه ی کولر و بستن پشت پنجره ها هم می شود کلی در مصرف گاز صرفه جویی کرد، به همدیگر در شرایط سخت رحم کنید تا خدای مهربون هم بر ما رحم کند، برای گرم کردن غذا، از بخاری استفاده کنید و در اتاق هایی که استفاده نمی کنید را ببندید و وسایل گرمایشی آن اتاق ها را خاموش کنید و از چای ماسالا هم می شود در این روزهای بسیار سرد، استفاده کرد که بی نهایت گرمابخش و انرژی بخش است و برای ضعف و بی حالی خیلی مؤثر است ،که ترکیباتش ،شامل:شیر و عسل و رازیانه و میخک و جوزهندی و زنجبیل و فلفل سیاه و آب ولرم و بادیان ستاره ای و دارچین می شود و برای گرم کردن پاها از جوراب و وازلین استفاده کنید و وازلین باعث نرم شدن ، کف پا و پاشنه ی پا هم می شود و الهی که همگی دلاتون با گرما ی محبت و نور و عشق خدای مهربون گرم و روشن باشه

به برکت صلوات بر محمد ص و آل محمد ص:

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

برحمتک یا ارحم الراحمین 

آمین یا رب العالمین 

یا لطیف

ارحم عبدک الضعیف الذلیل



ویژگی های بسیار ناب و زیبای حضرت خدیجه کبری س

سلام به روی ماه، خدای بی نهایت زیبارو و عزیز دلم و بخشنده و مهربان 

سلام به روی ماه،تمام ملائکه ی مقرب درگاه خدای مهربون

سلام به روی ماه،قرآن‌کریم بسیار هدایتگر و نورانی و ناب و عزیز و عشق وحال خوب کن

سلام به روی ماه،ماه بسیار خوب و عزیز جمادی الثانی

سلام به روی ماه،تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع بسیار هدایتگر و شجاع و ایثارگر و صبور و دلسوز و مهربون و عزیز و عشق و تمام خاندان و اولاد بسیار پاک و عزیز و شریفشان

سلام به روی ماه،تمام مادران و پدران و همسران و فرزندان‌ بسیار پاکدامن و باتقوا و عزیز و عشق و صبور و دلسوز و مهربان و ایثارگر و شجاع تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع و تمام شهدا و جانبازان و آزادگان و صالحین و صدیقین و ایثارگران 

سلام به روی ماه، تمام اصحاب بسیار پاک و باوفا و عزیز و عشق و ایثارگر و شجاع و دلسوز و مهربان و صبور و درجه یک و ناب امام حسین ع 

سلام به روی ماه،تمام ارواح بسیار پاک و عزیز تمام شهدا و صالحین و صدیقین و ایثارگران 

سلام به روی ماه،تمام صالحین و صدیقین و ایثارگران در قید حیات 

سلام به روی ماه، تمام جانبازان و آزادگان بسیار شجاع و ایثارگر 

ویژگی های بسیار ناب و زیبای حضرت خدیجه کبری س:

حضرت خدیجه س در زمان خود،زنی بااعتبار و ثروتمند و از سرشناسترین ها در عربستان بود ،اما پس از آنکه پیامبرص، اسلام را به جامعه ی آن زمان عرضه کردند،به ایشان ایمان آوردند و پای اعتقاد به اسلام و پیامبر ص ایستادند،همین امر،سبب شد که برخورد مردم در آن زمان با ایشان تغییر کند،ایشان تمام ثروت خود را در راه رضای خدای مهربون و برای دین اسلام و در راه همراهی با پیامبرص دادند،ولی هنگامی که دستشان از ثروت خالی شد،توسط سایر زنان غیرمسلمان،مورد تمسخر قرار گرفتند،کار به جایی رسید که در زمان ولادت حضرت زهراس ،زنان شهر،حاضر نشدند که به ایشان کمک‌ بکنند و در اینجا لطف خدا شامل آن بانوی بسیار بزرگوار شد و چهار زن آسمانی را برای کمک به آن حضرت فرستاد،زمانی که این بانوی بزرگوار اسلام ، تمام اموال خود را در راه اسلام خرج کرده بودند و دیگر هیچ ثروتی نداشتند و شرایط به قدری برای ایشان سخت شد که،پولی برای خاکسپاری این بانوی بسیار ارزشمند،نبود،ولی خداوند، پاداش این بنده ی پاک را عنایت فرمود و مشکل ایشان را حل کرد،حضرت خدیجه س با وجود تمام فداکاری هایی که در راه اسلام کرده بودند،هیچگاه از خدای مهربون ،طلبکار نبودند،این همان نکته ی کلیدی است که در جامعه ی امروزه ی ما دیده نمی شود،تعداد افرادی که به خاطر انجام چند کار خوب از خداوند طلبکار می شوند و روحیه ی طلبکارانه دارند، متاسفانه زیاد است،در روایات آمده است که حضرت خدیجه س در لحظات پایانی عمرشان،به شدت گریه می کردند و هنگامی که پیامبرص، دلیل گریه ی ایشان را پرسید ، ایشان در پاسخ گفتند:من نمی دانم که آیا خدا از من راضی شده است یا نه؟ و در این زمان بر پیامبر ص وحی شد که ای پیامبرص به خدیجه ی کبری س بگو که‌ خدا از او راضی است،هنگامی که حضرت محمد ص برای دعا و نیایش به غار حرا می رفتند،حضرت خدیجه س برای ایشان ،غذا تهیه می کردند و از کوه حرا بالا می رفتند تا غذا را به غار رسانیده و به پیامبرص بدهند،همسر پیامبرص ، چنان به ایشان وفادار و خدمتگزار بودند که  این راه سخت و دشوار را می پیمودند تا برای ایشان غذا ببرند،حضرت خدیجه س،اولین کسی بود که زمانی که‌ همه‌،پیامبرص را تکذیب می کردند ، او را تائید کرد و به او ایمان آورد،او و حضرت علی ع اولین کسانی بودند‌که پشت سر پیامبرص نماز جماعت می خواندند و هر جا نماز جماعت می خوانیم باید خود را مدیون حضرت خدیجه س بدانیم ،او وفادارترین یاور و آرامبخش ترین حامی و سخاوتمندترین پشتیبان و عاشق ترین معشوق برای همسرش بود،حضرت خدیجه س مادر حضرت زهراس و مادربزرگ تمام امامان معصوم ع است‌ و حتی ایشان حق مادری بر مولا علی ع دارند،که حضرت فاطمه بنت اسد س می فرمودند:علی ع، خدیجه س را بیشتر از من دوست دارد و به مثل فرزند، دلبسته ی او است ،حضرت خدیجه س در زمان جاهلیت، طاهره نامیده می شد که این خود بیانگر،نهایت پاکی و عظمت آن حضرت است ،اما مهم ترین ویژگی او،ایمان و کمال انسان شناسی بود که پیامبر ص فرمودند:حضرت خدیجه س و حضرت فاطمه س و حضرت مریم س و حضرت آسیه س،چهار زنی هستند که به اوج کمال انسانی رسیدند و تا زمانی که زنده بودند، پیامبر ص همسر دیگری اختیار نکردند و براساس ، روایات جایگاه حضرت خدیجه س به قدری هست که ،زمانی که پیامبر ص از معراج بازمی گشتند،به حضرت جبرئیل گفتند:حاجتی روی زمین داری ؟حضرت جبرئیل در پاسخ گفت:درخواست من این است که سلام خدا و مرا به خدیجه س برسانی ،حضرت خدیجه س،در تمام عمر شریف خود، حامی پیامبرص بودند و با وجود تمام مشکلاتی که در سر راه او قرار می دادند،هیچگاه از این حمایت،دست نکشید و او نشان داد که مصداق کامل،مجاهد فی سبیل الله است و در این راه از ملامت ، هیچ ملامت گری بیم نداشت،زیرا هدف خود را یافته بود و تا پای جان بر سر این عهد،باقی ماند و به لقای خدای مهربون رسید،پیامبر ص درباره ی شخصیت حضرت خدیجه س می فرماید:به خدا سوگند، بهتر از خدیجه س را خدا به من عوض نداده است ،او هنگامی به من ایمان آورد که همه ی مردم کافر بودند و هنگامی نبوت مرا تصدیق کرد که همه مرا تکذیب کردند و هنگامی اموال خود را در اختیار من گذاشت که دیگران مرا از اموالشان محروم کردند،اما اوج سختی هایی که بر حضرت خدیجه س تحمیل شد،زمانی بود که به همراه پیامبر ص و یاران پیامبر ص در شعب ابی طالب ع در محاصره ی اقتصادی مشرکان قرار گرفتند،محاصره ی شعب سه سال طول کشید و فشار و سختگیری ها به حدی رسید که گفته می شود،که صدای ناله ی فرزندان بنی هاشم به گوش مشرکان مکه می رسید و در این بین حضرت خدیجه س،از کمک های مالی هیچگاه دریغ نکرد و با وجود جاسوسانی که در اطراف حضور داشتند، به واسطه ی اقوام‌خود نیز،آذوقه هایی را به شعب ابی طالب ع می رساندند،که همین کار موجب گرفتاری، اقوام حضرت خدیجه س می شد،اما به هرحال مقاومت پیامبر ص و یاران او و مساعدت های حضرت خدیجه س  ،در این دوران، مزید بر علت شد تا عرصه بر قریش تنگ شود تا اینکه مجبور شدند،با فشار قبایل و معجزه ی خداوند مبنی بر خوردن آن قرارداد مشهور توسط موریانه ،حصر را بشکنند و حمایت اقتصادی و استقامت حضرت خدیجه س ، کلید مقاومت و شکستن محاصره ی اقتصادی شعب ابی طالب ع بود،حضرت خدیجه س به خاطر سختی ها و فشارهایی که در شعب ابی طالب ع بهشون وارد شد ، مریض شدند و حتی جانش را هم در این راه گذاشت و حضرت خدیجه س در لحظات پایانی عمر خود در شعب ابی طالب ع ، ابتدا از پیامبر ص ، طلب حلالیت کردند و  از تنهایی و مظلومیت ، حضرت فاطمه س پنج ساله، ابراز نگرانی کردند و نگرانی سوم را از طریق دختر گرامی اش ،حضرت زهراس به گوش پیامبر ص رساندند، که چون تمام اموال خود را در راه اسلام خرج کرده بودند ،در لحظه ی مرگ حتی یک کفن نداشتند و می خواستند که عبای رسول خداص کفنش شود و در روایات آمده است که حضرت جبرئیل بر پیامبر ص نازل شد و عرض کرد:یا رسول الله‌ ص ، خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید ،چون که خدیجه س ،تمام دارایی اش را در راه ما خرج کرده است ،ما برای تهیه ی کفن او سزاوارتریم و اولین کفن آسمانی برای حضرت خدیجه س فرستاده شد ، پیغمبر ص نیز ابتدا با عبای خود و سپس با پارچه ای که خداوند فرستاده بود،حضرت خدیجه س را کفن کرد،دشمنان کینه توز ، مزار حضرت خدیجه س‌ را تخریب کردند، همچنان که مزار امام حسین ع را تخریب کردند‌ و بر آن ،آب بستند و گندم کاشتند،همچنین قبرستان بقیع را تخریب کردند ، غافل از اینکه نور اهل بیت ع با این رفتارهای مذبوحانه‌، خاموش شدنی نیست 

‌پی نوشت۱ : پیشاپیش فرارسیدن سالروز ولادت پر از خیر و برکت حضرت زهرای مرضیه س و روز زن و روز مادر بر تمامی زنان و مادرانی که پیرو راه و رفتار و منش حضرت مادرس و مادر بزرگوارش حضرت خدیجه ی کبری س در سراسر جهان هستند بسیار زیاد مبارک باشه ، همچنین این روز بسیار خجسته بر تمامی مادران و همسران شهدا و جانبازان و آزادگان و ایثارگران و صالحین و صدیقین و بر تمامی کسانی که در حق فرزندان بی سرپرست و بدسرپرست مادری می کنند و بر تمام کسانی که در حق پدر و مادر و خواهران و برادرانشان مادری می کنند و بر تمام کسانی که هم پدر و هم مادر برای فرزندانشان هستند و بر تمام مادران آسمانی بسیار زیاد مبارکباد 

صلواتی از ته قلب و محمدی پسند برای سلامتی تمام  مادران در قید حیات و شادی و آرامش روح تمام مادران آسمانی بفرستید:

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

پی نوشت ۲:

فرشته ی وحی بر ‌پیامبر ص نازل شد و به پیامبر ص گفت که :خداوند به تو کوثر و مائده ای خواهد داد و لازم است که چهل شب ، حضرت خدیجه س را نبینی و پیامبر ص به عمار فرمود:به خانه برو و به خدیجه س سلام برسان و از قول من به او بگو،که مبادا ،تصور کنی که جدا شدن از تو برایم آسان است،صبر کن ،اما بدان،که خداوند هرروز ، پشت سرهم،به وجود تو به تمام ملائکه اش مباهات می کند و حضرت جبرئیل ، سیبی را از بهشت برای پیامبر ص می آورد و پیامبر ص آن را می خورد و بعد از چهل روز به خانه برمی گردد و با حضرت خدیجه ی کبری س ، همبستر می شود که موجب می شود که نطفه ی نورانی حضرت زهرای اطهر س در رحم حضرت خدیجه س بسته شود و زمانی که زنان قریش ، حضرت خدیجه س را بخاطر ازدواج با حضرت محمد ص طرد کردند، حضرت فاطمه س در شکم مادر با او سخن می گفت و او را دلداری می داد و سرانجام خداوند چهار زن آسمانی را برای کمک به وضع حمل حضرت خدیجه س می فرستد،روزی رسول خدا ص وارد منزل شدند و شنیدند که حضرت خدیجه س دارد با کسی صحبت می کند و به او فرمودند: ای خدیجه س ،چه کسی با تو صحبت می کرد؟ حضرت خدیجه س در پاسخ فرمود:کودکی که در شکم دارم با من سخن می گوید و با من انس می گیرد و حضرت رسول ص فرمودند: که حضرت جبرئیل به من بشارت داده است که این فرزند دختر است و آفریده ای پاک و خوش قدم و بایمن و برکت است و به زودی ، خداوند متعال نسل مرا از او و از نسل او امامان را در بین امت قرار خواهد داد

یا لطیف 

ارحم عبدک الضعیف الذلیل

خداوند در سوره ی نورانی زمر، آیه ی ۵۳می فرماید:هرگز از رحمت خدا ناامید نباشید،خدا همه ی گناهان را اگر توبه کنید،خواهد بخشید

سلام به روی ماه، خدای بی نهایت زیبارو و عزیزدلم و بخشنده و مهربان 

سلام به روی ماه،تمام ملائکه ی مقرب درگاه خدای مهربون

سلام به روی ماه،قرآن کریم بسیار هدایتگر و نورانی و عزیز و عشق و حال خوب کن

سلام به روی ماه، ماه بسیار خوب و عزیز جمادی الثانی

سلام به روی ماه،تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع بسیار هدایتگر و عزیز و شجاع و ایثارگر و عشق و دلسوز و مهربان و صبور و تمام خاندان و اولاد بسیار پاک و عزیز و شریفشان 

سلام به روی ماه، تمام مادران و پدران و همسران و فرزندان بسیار پاکدامن و باتقوا و شجاع و ایثارگر و صبور و دلسوز و مهربان و عشق و عزیز تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع و تمام شهدا و جانبازان و آزادگان و ایثارگران و صالحین و صدیقین

سلام به روی ماه،تمام اصحاب بسیار پاک و باوفا و عشق و عزیز و ناب و نمونه و درجه یک و ایثارگر و شجاع و دلسوز و مهربان و صبور امام حسین ع

سلام به روی ماه،تمام ارواح بسیار پاک و عزیز تمام شهدا و صالحین و صدیقین و ایثارگران 

سلام به روی ماه، تمام صالحین و صدیقین و ایثارگران در قید حیات

سلام به روی ماه،تمام جانبازان و آزادگان بسیار شجاع و ایثارگر 

خداوند در سوره ی نورانی زمر در آیه ی ۵۳ می فرماید:هرگز از رحمت خدا ناامید نباشید،خدا همه ی گناهان را اگر توبه کنید، خواهد بخشید:

گنده لاتی به نام محمدرضا رمضانی که در پیاده روی اربعین توبه کرد، تعریف می کند:

ما در محله ی آسیب خیز زندگی می کردیم،اما خانواده ام آبرودار بودند، نمی دانم چرا من ، نخاله ی خانواده ام شدم،در نوجوانی الگوی من، مرد میانسالی شد که از قضا قداره کش محله بود،چرایش را نمی دانم اما هرچه که بود،من از او الگو گرفتم و قدم در بیراهه گذاشتم،از گنده لات بودنش ، خوشم آمده بود،می خواستم مثل او باشم و همه از من حساب ببرند، اما، بدترین راه را انتخاب کردم ، خلاصه اش را بگویم ، خیلی زود چشم باز کردم و دیدم که یک محله از دست من عاصی شده است،عربده کشی و دعوا شده بود‌ شغل شبانه روزی ام ، فقط کافی بود که یکی به من ، نگاه چپ بکند،شب و روزش را یکی می کردم ، همین حالا، صد‌ جای چاقو در بدنم هست از بس که دعوا می کردم و بیشتر از این تعداد را به بقیه زده بودم ،شغلم شرخری بود،عربده کش و دائم الخمر بودم ،محال بود بدون چاقو و قمه بیخ شلوارم از خانه بیرون بروم ،پرستارهای بیمارستان ، نزدیک خانه امان دیگر به بخیه زدن بدن من عادت کرده بودند،خلاصه یا می زدم و یا می خوردم،یا در کلانتری بودم و یا در بیمارستان،فقط یک چیزی را بگویم ،که خودتان  تا ته اش را بروید،زمانی که پلیس امنیت ، طرح جمع آوری اراذل و اوباش را برای برقراری امنیت در محله ها اجرا کرد،سراغ من هم آمدند، دستگیرم کردند و زنجیر به پایم بستند و دور گردنم، آفتابه انداختند و در محله چرخاندند،این یعنی من به ته ته خط رسیده بودم،راستش ،حالا خجالت می کشم از مرور آن روزهای زندگی ام،اما باید بگویم ،برای اینکه جوان ترها بخوانند و بدانند که ،امام حسین ع همه جوره اش را خریدار است ،حتی اگر بدترین آدم روی کره ی زمین باشی،باز هم امید هست برای تغییر،یک شب وقتی مست و پاتیل با لباس های خونین و سر و صورت آشفته به خانه آمدم‌،مادرم ، کنج پذیرایی نشسته بود و نگاهی به سر و روی من کرد،یک آن دیدم که پرچم حضرت علی اکبرع را که‌ در دستش بود،روی صورتش گذاشت و بلند بلند گریه کرد،صدایش کردم،سرش را بالا گرفت و با همان صورت گریان گفت:الهی که به حق عزای امام حسین ع و این پرچم و ماه صفر،دفعه ی بعد که برای چاقوکشی و دعوا از در این خانه بیرون رفتی،دیگه برنگردی،دوباره صورتش را میان پرچم کشید و گریه کرد،من هاج و واج،نگاهش می کردم،مادرم نفرینم کرده بود،برای اولین بار، آن شب تا خود صبح، خوابم نبرد،با اینکه‌مست بودم، اما نفرین مادرم مرتب در گوشم بود و تکرار می شد،رادیو را روشن کردم که صدایی جز صدای مادرم در گوشم بپیچد،بلکه‌خوابم ببرد،اما هر موج رادیو را که می گرفتم،از اربعین و پیاده روی زائران می گفت،در همان لحظه، سرم را بالا بردم و گفتم یا خدا،منم میرم کربلا،تو خودت کمک بکن که درست بشم،از کربلا رفتنم به هیچکس چیزی نگفتم ، یک ساک با یک دست لباس برداشتم و به مادرم گفتم :یادته آن شب از خدا طلب مرگ مرا کردی ؟ من دارم میرم کربلا،حلالم کن و دعا کن اگر قرار است ،کربلا هم بروم و درست نشوم ،خبر مرگم را برایت بیاورند،مادرم مانده بود هاج و واج ، پسر شرش که یک محله را عاصی کرده بود، می خواست بره کربلا و اما داستان پرچم حضرت علی اکبرع برمی گردد، به ۱۲سالگی من در ایام محرم ، که اهالی محل ، مشغول سیاه بندان کوچه ها و من هم سرگرم بازی بودم ، ولی رفتم و در سیاه بندان کوچه ها سهیم شدم و دستمزد مشارکت من، پرچم حضرت علی اکبرع شد، پرچم را به خانه بردم و به برادرها گفتم که ، بیایند ، جلوی خانه امان ، تکیه ی حضرت علی اکبر ع ، علم کنیم ؟با عشق تکیه را علم کردیم ، تکیه تبدیل به هیات شد و من هم خادم نوجوان هیاتمان شدم ،اما چند سال بعد ، طوری در باتلاق گناه فرو رفته بودم  که  حتی روی آمدن به هیاتی که خودم بانی اش بودم را هم نداشتم، آن شب که مادرم مرا نفرین کرد و سرش را لای همان پرچم گرفت و گریه کرد، خاطرات راه اندازی هیات از ذهنم گذشت و دلم لرزید،گاهی وقتها فکر می کنم ، شاید همان هیات حضرت علی اکبر ع و  حسین ع ،گفتن های خالصانه ام در کودکی بود که بالاخره یک جایی به کارم آمد و از مهلکه نجاتم داد، به خدا که باید ،این جمله را که امام حسین ع چراغ هدایت و کشتی نجات است را باید طلا گرفت،من از مادرم حلالیت گرفتم و راهی سفر کربلا شدم ، از ابتدای سفر به کربلا، سر و صورتم را با چفیه پوشاندم تا فقط خودم باشم و خودم،از عمود یک تا عمود۱۴۵۲ را با پای برهنه رفتم و پاهایم تاول زد و خون به راه افتاد، اما این دردها،برای من که اگر هفته ای ،یکی دوبار چاقوکشی نمی کردم و نمی زدم و نمی خوردم ،روزم شب نمی شد،بی معنا بود، اما این زخم ها کجا و آن زخم ها کجا ؟تمام راه را گریه کردم ، گفتم خدایا ، کمکم بکن که از همه ی شرارت ها پاک بشوم ،به بین الحرمین که رسیدم ، خدا را قسم دادم به امام حسین ع و اهل بیتش ع که کمکم کنند،وقتی برگشتم دیگر آن محمدرضای سابق نبودم ، مادرم در همان نگاه اول، باورم کرد، مادرها ، عمق نگاه فرزندانشان را حفظ هستند، خدا ، خیلی امتحانم کرد، تا چند وقت ، پیشنهادهای کلان شرخری بود که چپ و راست به من می دادند،اما همه را رد کرده بودم و شدم کارگر ساده ی یک کارخانه ی بلورسازی، ازمحرم سال بعد، سرم را بالا گرفتم و بعد از سال ها به هیات حضرت علی اکبر ع رفتم ، با افتخار چای ریز و کفش جفت کن ، گریه کن های امام حسین ع شدم و هنوز هم هستم ، از هفت سال قبل تا به امروز ، پیاده روی اربعین و روز اربعین ، برای من حکم سالگرد تولدم را دارد و هرجا که باشم ،خودم را به این مسیر آسمانی می رسانم

خداوند در آیه ی ۵۳ از سوره ی مبارکه ی زمر می فرماید:

هرگز از رحمت خدا ناامید نباشید، خدا ، همه ی گناهان را چون توبه کنید، خواهد بخشید

پی نوشت :

فرارسیدن سالروز‌ وفات مادر بسیار شجاع و ایثارگر و عشق و با ادب و ولایت پذیرحضرت عباس‌ع و سه برادر دسته گل دیگرش ،حضرت ام البنین س برتمامی کسانی که پیرو راه و منش آن حضرت هستند، علی الخصوص بر همسران و مادران تمام شهدا بسیار زیاد تسلیت باد 

بخشی از زیارت نامه ی حضرت ام البنین س:

سلام بر تو ای همسر جانشین رسول الله ص

سلام بر تو که محبوب زهرایی

سلام بر تو ای مادر،ماه های درخشان

خدا و رسولش را گواه می گیرم که تو با اهدای فرزندانت و قربانی کردن آنها،در راه آرمان های امام حسین ع جهاد نمودی

گواهی می دهم که تو یار و یاور امام علی ع در سختی ها و مشکلات و مصیبت ها بوده ای

گواهی می دهم که تو به خوبی از عهده ی سرپرستی و نگه داری فرزندان زهرای اطهرس و ادای امانت ایشان برآمدی

تو در نزد خداوند از مقام و منزلت بالایی برخورداری،سلام بر تو و بر‌ فرزندان شهیدت

یا لطیف

ارحم عبدک الضعیف الذلیل