معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

عاقبت عجیب

سلام به روی ماه خدای بسیار بخشنده و مهربان و زیبارو و عزیز دلم 

سلام به روی ماه رسول نور و مهربانی ص 

سلام به روی ماه دختر بسیار عزیز و مهربان و دوست داشتنی رسول نور و مهربانی ص ، بانو فاطمه ی زهراس و سلام به روی ماه داماد بسیار عزیز و شریف رسول نور و مهربانی ص  ، مولا علی ع 

سلام به روی ماه ده دسته گل بسیار عزیز و دوست داشتنی محمدی ، مولا علی ع و بانو فاطمه ی زهراس 

سلام به روی ماه آخرین دسته گل بسیار عزیز و دوست داشتنی مولا علی ع و بانو فاطمه زهراس و خوشبوترین گل نرگس جهان 

سلام به روی ماه تمام خاندان پاک و مطهر اهل بیت ع

سلام به روی ماه یاران بسیار پاک و باوفای امام حسین ع 

عاقبت عجیب : 

خداوند درباره ی اهمیت خوش اخلاقی و برخورد خوب با مردم به رسول خود در قرآن می فرماید : اگر اخلاق تو تند بود ، مردم از اطراف تو می رفتند ، یکی از کسانی که به خوبی به این آیه عمل کرده بود ، زنده یاد حجت الاسلام ابوترابی ، مسئول امور آزادگان بود ، آقای ابوترابی زمانی که در اردوگاه اسرا در عراق بود ، زیر شدید ترین شکنجه ها  قرار داشت ، اما هیچگاه آه و ناله نکرد 

حکایت عجیب ، اردوگاه تکریت ۵است :

در آنجا ، مسئول شکنجه ی اسرای ایرانی ، جوانی بود به نام (کاظم عبدالامیر مزهر النجار ) معروف به کاظم عبدالامیر بود ، آقای اوحدی ، رئیس سازمان حج و زیارت که خود از آزادگان دفاع مقدس است ، می گوید : یکی از برادران کاظم اسیر رزمندگان ایرانی بود ، برادر دیگرش در جنگ کشته شده بود ، وخودش نیز بچه دار نمی شد ، با این اوصاف کینه ی خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت ، انگار مقصر همه ی مشکلات خودرا اسرای ایرانی می دانست ، در این میان آقای ابوترابی را بیشتر اذیت می کرد ، او می دانست ، آقای ابوترابی روحانی است ، از این رو ضربات کابلی را که نثار آن مجاهد می کرد ، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت ، اما هیچگاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام گذاشت ، کاظم از هر فرصتی برای شکنجه ی روحی ، روانی و جسمی اسرا ، به ویژه آقای ابوترابی استفاده می کرد ، ماهم به جسارت های او عادت داشتیم ، تنها حسن کاظم عبدالامیر ، شیعه بودنش بود ، از خانواده ی خوبی بهره برده بود ، آنها به روحانیون و سادات احترام می گذاشتند ، اما آقای ابوترابی،  آنجا حکم یک اسیر را داشت ، نه یک روحانی سید ، تا اینکه یک روز کاظم وارد اردوگاه شد ، یک راست به سمت سید آزادگان ، آقای ابوترابی رفت و گفت : بیا اینجا کارت دارم ، ما تعجب کردیم ، گفتیم لابد شکنجه ی جدید و ……

اما از آن روز رفتار کاظم با ما و خصوصا آقای ابوترابی تغییر کرد ، دیگر مارا کتک نمی زد ، حتی به آقای ابوترابی احترام می گذاشت ، برای همه ی ما این ماجرا عجیب بود ، تا اینکه از خود آقای ابو ترابی ، سؤال کردیم ، چرا از آن روز که کاظم ، با شما صحبت کرد ، رفتارش تغییر کرده ؟ 

ایشان هم از قول کاظم عبدالامیر گفت : خانواده ام شیعه هستند ، ومادرم بارها سفارش سادات را به من کرده است ، بارها به من گفته بود ، مبادا ایرانی ها را اذیت کنی ، مادرم دیشب ، خواب حضرت زینب س را دیده و این بانوی بزرگوار ، نسبت به کارهای بدمن ،  در اردوگاه به مادرم شکایت کرده ، صبح مادرم ، بسیار از دستم ناراحت بود ، واز من پرسید : آیا در اردوگاه ایرانی ها را اذیت می کنی ؟ حلالت نمی کنم ، حالا من آمده‌ام که حلالیت بطلبم ، کم کم به مرور زمان ، محبت حاج آقا ابوترابی ، در دل او جا باز کرد ، او فهمیده بود ، آقای ابوترابی روحانی و از سادات هست ، برای همین حتی مسائل شرعی خود و خانواده اش را از حاج آقا می پرسید ، بعد از آن روز رفتار  کاظم ، با اسرای ایرانی و به ویژه حاج آقا  ابوترابی ، بسیار خوب بود ، تا اینکه قرار شد ، آقای ابو ترابی ، را به اردوگاه دیگری منتقل کنند ، کاظم بسیار دلگیر و ناراحت بود ، به هر نحوی سوار ماشینی  شد که آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری ، منتقل کرد ، در واقع کاظم می خواست ، در طول مسیر تا اردوگاه بعدی ، نیز از حضور آقای ابوترابی ، بهره مند شود ، او شدیدا علاقمند به این سید بزرگوار شده بود ، کاظم عبدالامیر ، یک شیعه ی عراقی بود، که گذر زمان از او یک شیفته ی حقیقی ساخت ، مرید حاج آقا ابوترابی شده بود ، تحولات عجیبی در او به وجودآمد ، و گرایشش به سید آزادگان از او شخصیت دیگری خلق کرد ، او یکی از تاثیرات اخلاقی ، سید آزادگان بود که افراد را جذب خود می کرد ، و افراد بی آنکه خود متوجه ، وضعیت باشند ، شیفته ی او می شدند ، روزها گذشت تا اینکه اسرای ایرانی آزاد شدند ، کاظم برای خداحافظی با آنان ، به خصوص سید آزادگان تا مرز ایران آمد ، او پس از مدتی نتوانست دوری حاج آقا ابوترابی را تحمل کند ، و به هر سختی بود ، راهی ایران شد ، او برای دیدن حاج آقا به تهران آمد ، وقتی فهمید ، حاج آقا  ابوترابی ، در مسیر مشهد ودر یک سانحه ی  رانندگی ، مرحوم شده اند ، به شدت متأثر شد ، برای همین به مشهد و سرمزار حاج آقا ابوترابی رفت و مدتی آنجا بود 

امام باقر ع می فرمایند : 

هرگاه نشانه های توبه در انسان آشکار نگردد ، او توبه کننده ی حقیقی نیست وآن نشانه ها این هاست: 

۱-آن کسانی که حق بر او دارند ، را راضی کند 

۲-نماز و سایر اعمال دینی اش را که قضا شده است ، اعاده نماید 

۳- در برابر مومنان و بندگان ، متواضع باشد 

۴-خود را از هوای نفسانی و شهوانی حفظ کند 

کاظم براین اساس از گذشته ی خود توبه ی واقعی کرد ، او برای اینکه حق اسرای ایرانی را ادا کند ، و از آنها حلالیت بطلبد ، به ستاد آزادگان آمد و آدرس اردوگاه ، تکریت ۵ را گرفت ،او حتی به روستاهای دوردست مرزی رفت و از اسرای اردوگاه حلالیت طلبید ، کاظم داستان ما همه ی آنچه را که در احادیث  برای توبه ی واقعی گفته اند ، انجام داد ، خدا هم بخاطر سختی هایی که در راه توبه  واقعی کشید ، به او مزد خوبی عطا کرد ، کاظم عبدالامیر ، مدتی قبل در راه دفاع از حرم حضرت زینب س ، به شهادت رسید ، او ثابت کرد که مانند حر ، اگر از گذشته ی سیاه خود توبه کنیم ، می توانیم حتی به مقام شهادت برسیم 

روحش شاد و در آرامش  و یادش گرامی 

برای شادی و آرامش روح تمامی شهدا ، وتمام اسیران خاک در جهان یک صلوات از ته قلب و محمدی پسندبفرستید  : 

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 

یا لطیف 

ارحم عبدک الضعیف الذلیل 


نظرات 2 + ارسال نظر
طیبه چهارشنبه 23 تیر 1400 ساعت 18:17 http://parandehdararamesh.blogfa.com/

سلام عزیزم
عصرت ،روزت ، شبت و تمام لحظه هات به خیر و شادی

سلام قربونت برم
یه دنیا ممنونم ازت نازنینم
روزگار خودت و عزیزانت سرشار از نیکی و عاقبت بخیری و عطر و بو و رنگ و زیبایی خدای مهربون باشه
به برکت صلوات بر محمد ص و آل محمد ص :
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
الهی آمین

حمیده سه‌شنبه 22 تیر 1400 ساعت 20:35 http://Tast-good

سلام مریم جان
چه روایت قشنگی بود. راست گفتی حر بودن رو فقط خود خدای مهربان برای ما بخواهد.

سلام حمیده جون
زیبا می بینید عزیزم
الهی که عاقبت همگیمون،مانند حر ، به لطف خدای مهربون و تلاش مضاعف خودمون ختم بخیر بشه
به برکت صلوات بر محمد ص و آل محمد ص :
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
الهی آمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد