معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

خاک

سلام به روی ماه  خدای عزیزدلم 

سلام به روی ماه امام حسین ع و یاران با وفایش 

سلام به روی ماه خاندان پاک و مطهر امام حسین ع 

سر تا پای خودم را که خلاصه می کنم ، می شوم قد یک کف دست خاک که ممکن بود ، یک تکه آجر باشد توی دیوار یک خانه ، یا یک قلوه سنگ روی شانه یک کوه ، یا مشتی سنگ ریزه  ته ته اقیانوس ، یاحتی خاک یک گلدان باشد ، خاک همین گلدان پشت پنجره 

یک کف دست خاک ممکن است هیچ وقت ، هیچ اسمی نداشته باشد وتا همیشه خاک باقی بماند ، فقط خاک .اما حالا یک کف دست خاک وجود دارد که خدا به او اجازه داده ، نفس بکشد ، ببیند ، بشنود ، بفهمد ، جان داشته باشد ، یک مشت خاک که اجازه دارد عاشق شود ، انتخاب بکند ، عوض بشود ، تغییر کند 

ما انسانها همان خاک انتخاب شده هستیم ، همان خاکی هستیم که توی دست های خدا ورزیده شده ایم و خدا از نفسش در آن دمیده است ، 

و تبدیل به خاک قیمتی شده است ، اما اگر این خاک ، این خاک برگزیده ، خاکی که اسم دارد ، قشنگ ترین اسم دنیا یعنی اسم آدم را دارد  ، خاکی که نور چشمی و عزیز دردانه خداست ، اگر نتواند تغییر کند ، اگر عوض نشود ، اگر انتخاب نکند ، اگر همین طور خاک باقی بماند ، اگر آن آخر که قرار است برگردد ، وخود جدیدش را تحویل خدا بدهد ، سرش را بیندازد پایین و بگوید : یا لیتنی کنت ترابا ، بگوید : ای کاش خاک بودم ، این وحشتناک ترین جمله ای است که یک آدم می تواند بگوید ، یعنی اینکه حتی نتوانسته خاک باشد ، چه برسه به آدم 

خدایا دستمان را بگیر و نیار آن روزی را که هیچ آدمی چنین بگوید 

برحمتک یا الرحمن الراحمین 

امین یا رب العالمین 

یا لطیف 

ارحم عبدک الضعیف الذلیل 

پادشاهی با یک چشم و یک پا

سلام به روی ماه خدای عزیز دلم 

سلام به روی ماه امام حسین  ع و یاران باوفایش 

سلام به روی ماه  خاندان پاک و مطهر امام حسین ع 

پادشاهی بود که فقط یک چشم و یک پا داشت ، پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره زیبا از او نقاشی کنند ، اما هیچکدام نتوانستند ، آنان چگونه می توانستند با وجود نقص در یک چشم و در یک پای پادشاه ، نقاشی زیبایی از او بکشند ؟ 

سرانجام یکی از نقاشان گفت که می تواند این کار را انجام دهد ، ویک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد ، نقاشی او فوق العاده بود ، و همه را غافلگیر کرد ، او شاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود ، نشانه گیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده 

چرا ما نتوانیم از دیگران چنین تصاویر ی نقاشی کنیم ، پنهان کردن نقاط ضعف و بر جسته کردن نقاط قوت 

یا لطیف 

ارحم عبدک الضعیف الذلیل 

علامه دهخدا

سلام به روی ماه خدای عزیزدلم

سلام به روی ماه امام حسین ع ویاران باوفایش  

سلام به روی ماه خاندان پاک و مطهر امام حسین ع 

علامه دهخدا مادری داشت پرخاشگر و عصبی ، طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرد ، او مجرد بود و در کنار مادرش زندگی می کرد ، نیمه شبی مادرش او را از خواب بیدار کرد و آب خواست ، دهخدا رفت و لیوانی  آب آورد ، مادرش به بهانه ی گرم بودن آب ، لیوان را بر سر دهخدا کوبید ، سر دهخدا شکست و خونی شد ، دهخدا به گوشه ای از اتاق رفت و گریست ، ‌و گفت : خدایا من چه گناهی کرده  ام ؟ بخاطر مادرم بر نفسم پشت پا زده ام ، خودرا مقطوع النسل کردم ، این هم مزدی که مادر به من داد ، خدایا صبرم را تمام نکن و شکیبایی ام را از من نگیر ، گریست و خوابید وشب در عالم رویا دید ، نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید وروشنش کرد ، صدایی به او گفت : برخیز، در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم ، از فردای آن روز دهخدا شاهکار ادبیات ایران را که جامع ترین لغت نامه و امثال و حکم بود را گرداوری کرد و نامش برای همیشه و بدون نسل ، در تاریخ جاودانه شد 

یا لطیف 

ارحم عبدک الضعیف الذلیل 


امام حسین ع جواب سلامشو داد

سلام به روی ماه خدای عزیز دلم 

سلام به روی ماه امام حسین ع ویاران باوفایش

سلام به روی ماه خاندان پاک و مطهر امام حسین ع

وارد حرم امام حسین ع شد و دید یکی داره با امام حسین ع حرف می زنه ، بهش گفت : مگه تو امام حسین ع رو می بینی ؟

جواب داد : آقا اینجا هستند ، مگه شما نمی بینیش ؟

پرسید : چطور به این مقام رسیدی ؟

گفت : من اطراف کربلا با پدر و مادر پیرم زندگی می کردم ، یه مرکب هم داشتم که شب جمعه به شب جمعه ،یکییشون رو میاوردم کربلا 

یه هفته مادرم رو میاوردم ،و هفته بعد پدرمو 

یه هفته که می خواستم اون یکیشونو بیارم ، اون یکی دیگه گفت : منم می خوام بیام !

بهش گفتم : من یه مرکب بیشتر ندارم و بعدشم خانومم اینجا تنهاست ، 

خانومم گفت : هردوشون رو ببر ، حتما یه خیری هست 

منم یکیشون رو گذاشتم رو کولم ویکی دیگه شونو سوار مرکب کردم و راه افتادیم 

خیلی خسته شدم ، حتی پام تو گل رفت ، پیچ خورد و حسابی زجر کشیدم ، و خسته و کوفته رسیدیم به حرم امام حسین ع ،با همون اوضاع بهم مالیده رفتم تو حرم ابا عبدالله الحسین ع ، یکدفعه دیدم خود امام حسین ع  به استقبالم اومد ، از اون سال به بعد ، پدر و مادرم هردو فوت کردند ولی من هروقت کربلا میام ، خود امام حسین ع رو می بینم وبا خودش حرف می زنم 

بیابان هم که باشی ، حسین ع آبادت می کند، درست مثل بیابان کربلا 

یالطیف 

ارحم عبدک الضعیف الذلیل 

توصیف حضرت زهرای مرضیه س از زبان زن تازه مسلمان و حدیث بسیار زیبا از حضرت علی ع

سلام به روی ماه خدای عزیز دلم 

سلام به روی ماه امام حسین ع و یاران باوفایش 

سلام به روی ماه خاندان پاک و مطهر امام حسین ع 

خانم دایانا که بعد از مسلمان شدن نامشون رو به معصومه تغییر دادند ، درباره وجود نورانی  حضرت زهراس می فرمایند : 

حضرت فاطمه س همه چیزرا  ، حتی فرزندان خود را در راه  خداداد ، او به فرزندانش گرسنگی می داد، تا سائل را از در خانه رد نکند ،ایشان تمام شب را به دعا و نماز می ایستاد ،وقبل از خود برای دیگران دعا می کرد ،وبا پدرش بسیار مهربان بود و به او کمک می کرد ،وهمسری وفادار وپرهیزگار و با محبت بود ، حضرت فاطمه س از دانش عمیق در دین برخوردار بود ،ودر مواقع نیاز در موضوعات مهم با فراست سخن می گفت 

مولا علی ع فرمودند :

ازکسانی نباش که بدون کردار نیک ، آرزوی بهشت می کند و با آرزوهای طولانی توبه و بازگشت را به تأخیر می اندازد 

یا لطیف 

ارحم عبدک الضعیف الذلیل