معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

مگه تا حالا کسی از اونجا خبر آورده ؟

سلام به روی ماه خدای عزیز دلم 

سلام به روی ماه امام حسین ع و یاران باوفایش 

سلام به روی ماه خاندان پاک و مطهر امام حسین ع 

گفت و گوی دو  جنین در رحم مادر : 

داداش جون به نظر تو زندگی بعداز تولد وجود داره ؟

آیا تو به وجود مامان اعتقاد داری ؟ 

نه من به این چیزا اعتقاد ندارم ،

مگه کسی تا حالا از اونجا خبر آورده ؟ 

اصلا مگه تو تا حالا مامان رو دیدی ؟ 

اعتقاد به دنیای آخرت هم مانند مثال بالاست 

دنیای مبهم و نامعلومی هست 

ادراک فقط براساس شنیده ها 

اما همینطور که این جنین ها بدون تولد و ورود به این دنیا 

زندگی و حیاتی نخواهند داشت 

برای ما انسان‌ها هم بدون رفتن به سرای آخرت 

حیاتی نمی توان متصور  شد 

واگر حیات دوباره ای وجود نداشته باشد 

زندگی ماهم در این دنیا بیهوده است 

درست مانند این جنین ها 

که اگر تولدی نداشته باشند 

حیاتشان در رحم مادر هم بیهوده است 

افلا یتدبرون ؟؟؟

یا لطیف 

ارحم عبدک الضعیف الذلیل 

نظرات 13 + ارسال نظر
زهرا یکشنبه 9 آذر 1399 ساعت 19:17 http://noorhasti.blogfa.com

طیبه خانم مهربان و زیبا منش،

خواهش میکنم گلم، لبخند یکی از گرانقدرترین هدایای پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بوده است تا جایی که همه ایشان را با لبخند محمدی یاداور میشدند که امیدوارم در بین همه ی انسانها خصوصا امت ایشان همواره به عنوان ارثی جاودان برقرار بماند

از دور روی ماه شما دو بانوی عزیز را میبوسم

در پناه حق:❤

سلام زهرا خانم جان نازنینم
طیبه جانم بسیار خنده رو شاد هستند و بسیار مهربان و بامحبت زهرا خانم جان
شماهم بسیار خانوم ماه ‌و مهربانی هستید گلم
ماهم روی ماه شما رو می بوسیم
زیر سایه ونگاه خدای مهربان باشید تا همیشه

طیبه یکشنبه 9 آذر 1399 ساعت 14:06 http://parandehdararamesh.blogfa.com/

سلام به زهرا خانم و مریم جان
ببخشید من چون خوشم اومد لبخند گنده زدم، امیدوارم منو ببخشید
آره تو پروفایل نیست ولی نمی دونم چرا من می دونستم متاهل هستند
راستش اوایل ، فکر می کردم یه دختر، ۲۰ نهایتا ۲۳ ساله داره می نویسه ، هنوز پروفایل رو ندیده بودم و از روی کامنتهاشون احساس کرده بودم
بعدا اومدم وبلاگشون و باز هم نمی دونستم متاهلند ولی یادم نیست دقیقا چطور متوجه شدم متاهلند ولی منم کمی دیر متوجه شدم
زهراجان بازم منو ببخشید بی منظور نوشتم و لبخند زدم
ایشالا سلامت باشید

سلام طیبه جونم
الهی که همیشه خودت و نیکان جونیم بخندید از ته ته قلبهای مهربونتون

زهرا شنبه 8 آذر 1399 ساعت 04:34

طیبه خانم گل،

امیدوارم همیشه خندان باشید و شادان

اتفاقا جریان خواستگاری برای خودم هم شیرین و به یادماندنی شد

در پروفایل مریم خانم مهربان، چهره ی پرنور و معصومانه ای دیدم که تنها ذکر فرموده بودند بانویی هستند اهل تهران، لذا به دل نوید دادم که شاید ایشان مجرد باشند و سعادت وصلت با چنین مروارید الهی نصیب ما گردد

از صمیم قلب آرزومند سلامتی و شادمانی برای هر دو شما بانوان گرامی و خانواده های عزیزتان از درگاه الهی هستم


خداوند عزیزم را شاکرم که افتخار آشنایی با شما خوبان را نصیبم فرمود

در پناه حق ❤

سلام نازنین زهرا بانو جان
ماهم از صمیم قلب بهترین ها رو از درگاه خدای بزرگ و عزیزمون براتون خواستاریم
وخوشحالیم و خدای مهربون رو شاکریم که باهاتون آشنا شدیم
والهی که وبلاگ رو تکمیل کنید که بیشتر باهم در ارتباط باشیم

طیبه جمعه 7 آذر 1399 ساعت 22:09 http://parandehdararamesh.blogfa.com/

سلام مریم جان
شبت به خیر عزیزم
گفت و گوی دو جنین بسیار زیبا بود.برای نیکان خوندم.خیلی خوشش اومد.چه خوبه که مطلبی می نویسی که هم من ۴۶ ساله و هم نیکان ۹ ساله می پسندیم

مریم جان یه لبخنده گنده هم زدم، بابت خواستگاری از شما توسط زهراخانم
ولی خدائیش چقدر خوشبختند همسرتون با داشتن شما. البته من می دونستم شما متاهل هستید و تهران
من همیشه پروفایل ها رو اول کاری می خونم

چرا هیشکی از من خواستگاری نمی کنه

سلام عزیزدلم
شبت منوربه نور خدای مهربونمون
قربون تو نازنینم و نیکان جونیم بشم خودم تنها تنها
چقدر خوب که نیکان جونم پسندید
الهی که همیشه بخندی عزیز دلم هم تو نازنینم و هم نیکان جونم همیشه بخندید ، اونم از ته ته قلب های مهربونتون
قربونت برم من
حسین آقا ، چقدر از داشتن همسری مثل تو خوشبخته
خدا تو و حسین آقا رو برای هم دیگه خیلی زیاد حفظ کنه
اگه مجرد بودی و من یه داداش دیگه داشتم ، خودم برای داداشم تو نازنینم رو خواستگاری می کردم ، عروس ماهی وبهتراز ماه میشدی برامون

می بوسم روی ماه تو نازنینم رو ونیکان جونیم رو

معلم پنج‌شنبه 6 آذر 1399 ساعت 10:39 http://www.shirinbeyan.mihanblog.com

داستان جالب « آرایشگر و خدا »
مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در بین کار گفت و گوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردند. وقتی به موضوع خدا رسید آرایشگر گفت: «من باور نمی کنم که خدا وجود دارد.»
مشتری پرسید: «چرا باور نمی کنی؟»
آرایشگر جواب داد: «کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا می شد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این همه درد و رنج و جود داشته باشد.»
مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد چون نمی خواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده و ظاهرش هم کثیف و به هم ریخته بود. مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: «میدونی چیه! به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.»
آرایشگر گفت: «چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم. همین الان موهای تو را کوتاه کردم.»
مشتری با اعتراض گفت: «نه آرایشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هیچکس مثل مردی که بیرون است با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد.»
آرایشگر گفت: «نه بابا! آرایشگرها وجود دارند موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی کنند.»
مشتری تاکید کرد: «دقیقا نکته همین است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نمی کنند و دنبالش نمی گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد!»

بسیار زیبا و اموزنده و جالب بود
ممنونم ازتون

زهرا پنج‌شنبه 6 آذر 1399 ساعت 00:00

مریم خانم عزیز،

از آنجاییکه مطمئن نیستم پیام قبلی ام ارسال شد یا نه چون قرمز رنگ شد لذا دوباره میفرستم

امیدوارم همیشه و همواره کنار خانواده ی عزیزتان زندگانی شیرین تر از عسل داشته باشید

در پناه حق ❤

ممنونم زهرا خانوم عزیز ‌
شب شما هم سرشار از آرامش و عطر و بوی خدای مهربون ‌
وزندگی شما وعزیزانتون هم زیر سایه ی خدا و امام زمان عج شیرین تر از عسل باشه
در پناه نگاه مهربان خدا باشید

زهرا چهارشنبه 5 آذر 1399 ساعت 23:18

مریم خانم عزیز،

خواهش میکنم حلالم نمایید اگر تمنای خود را خدمت شما به وضوح مطرح ننمودم

نظر شریف شما در رابطه با امر خیری برای خود شما بزرگوار عزیز

البته پیشاپیش عذر خواهی می کنم اگر شما بانوی عزیز متأهل هستید

چون مدتی است حدودا 3 ماه یا بیشتر که صفحه ی گرانقدر شما را دنبال می نمایم و به شما و منش دلنشین شما دلبستگی پیدا کردم

با تشکر از لطف شما

در پناه حق❤

زهرا خانوم جان من سه ساله که متاهلم
خواهش می‌کنم زهرا خانم جان
شما که نمی دانستید زهرا خانوم جان
من هم از آشنایی با شما خوشحالم
نظر لطف شماست که بنده روسیاهی چون من را دنبال می کنید
الهی که به زودی وبلاگتون رو تکمیل کنید تا ماهم مطالب زیبای شما رو بخوانیم
در پناه نگاه مهربان خدا باشید تا همیشه

زهرا چهارشنبه 5 آذر 1399 ساعت 23:06 http://noorhasti.blogfa.com

مریم خانم عزیز،

خیلی متشکرم لطف دارید و هم چنین سپاسگزارم از دعای زیبای شما

در پناه حق❤

خواهش می کنم خانم گل همیشه در پناه نگاه مهربان خدا جانمان باشی

زهرا چهارشنبه 5 آذر 1399 ساعت 23:01

مریم خانم عزیز ،

علاقمندم در مورد امر خیری (ازدواج ) نظر محترم شما را بدانم

با تشکر از لطف شما

در پناه حق❤

ببخشید زهرا خانم جان شما قصد ازدواج دارید ؟
منظورم این هستش که مورد خاصی در نظر دارید ؟

زهرا چهارشنبه 5 آذر 1399 ساعت 22:34 http://noorhasti

مریم خانم عزیز،

خواهش میکنم

تازه دیروز به لطف خدای مهربان این صفحه را افتتاح کردم ، نوشته ای ندارم، و حقیقتا نمیدآنم چگونه پاسخ شما را دریافت بنمایم، زیرا به امور وبلاگ آشنایی ندارم،

نورهستی

noorhasti


اما خیلی علاقمندم در موردی با شما مشورت نمایم

با تشکر از عنایت شما

در پناه حق❤

وبتون مبارک باشه زهرا خانم
ان شالله توش پر از لحظات ناب با خدا بودنتون رو ثبت کنید
آدرس وب رو ناقص نوشتید در بلاگفا وب احداث کردید ؟
خواهش می کنم من در خدمتم
اینجا هم بنویسید من می توانم پاسخ دهم تا ان شالله وبتون رو تکمیل کنید

زهرا چهارشنبه 5 آذر 1399 ساعت 22:21

مریم خانم عزیز،

آیا گزینه ی (تماس با من ) صفحه ی شما فعال است؟

زیرا برای شما نازنین چند دفعه از آن طریق پیام فرستادم اما متأسفانه جوابی دریافت ننمودم

با تشکر از لطف شما

درد پناه حق❤

زهرا خانم عزیز
شما کاش وب داشتید من او اونجا در خدمتتون بودم
چون آدرس ایمیل دادید و ایمیل من هم مشکل داره نتونستم پاسخ بدم ،
در هرحال ببخشید اگر ایمیلم درست بود حتما پاسخ می دادم
در پناه نگاه مهربان خدا باشید همیشه

اگر آدرس وب دارید بگذارید در خدمتتون هستم

زهرا چهارشنبه 5 آذر 1399 ساعت 22:12

مریم خانم ،

هر آنچه بوی خدا بدهد زیباست و دلنشین

مرحبا بر شما

در پناه حق❤

سلام زهرا خانم عزیز
خوش آمدید
بله همینطور هست
روز و روزگارتون سرشار از عطر و نور ورنگ و بوی خدای مهربون
در پناه نگاه مهربان خدا باشید تا همیشه

معلم چهارشنبه 5 آذر 1399 ساعت 12:32 http://www.shirinbeyan.mihanblog.com

کودکى از خدا پرسید:

به من گفتند که تو مرا فردا به زمین خواهى فرستاد. امّا با وجود کوچکى و بى پناه بودنم چگونه قرار است زندگى کنم؟!

خداوند گفت: فرشته تو آنجا منتظرت خواهد بود، و از تو مراقبت خواهد کرد. حتّى اگر به قیمت جانش تمام شود.

کودک پرسید: خدایا لطفا اسم فرشته ام را را بگو؟

خداوند پاسخ داد: تو او را مادر صدا خواهى کرد....

بسیار زیبا ‌و عالی فرشته ای به نام مادر که به قیمت جانش از تو مراقبت خواهد کرد، جان ناقابلم به فدای مادر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد