سلام به روی ماه خدای عزیزدلم
سلام به روی ماه و مطهر چهارده معصوم ع
سلام به روی ماه امام حسین ع و یاران باوفایش
سلام به روی ماه خاندان پاک و مطهر امام حسین ع
گفتگوی همسر شهید شیر علی سلطانی ، با خبرنگار ایکنای فارس :
من در سن ۱۳سالگی به ازدواج شهید شیر علی سلطانی در آمدم ، که تفاوت سنی ما ۶سال بود و اکنون ۶۵ساله هستم ، و اگر آن شهید بزرگوار زنده بود ند ،الان ۷۱ساله می شدند ، با اینکه ۳۸ سال از شهادت همسرم می گذرد ، هرساله برای برگزاری مراسم سالگرد شهید ، حقوق ایشان را طی یکسال ، جمع آوری می کردم ، تا بتوانم به واسطه آن ،
مراسم ابرومندانه ودر شان آن شهید بزرگوار برگزار کنم ، البته هرزگاهی هم ممکن بود ، که حقوق جمع آوری شده کفاف برگزاری مراسم را ندهد ، و در این زمینه از فرزندانم کمک می گرفتم ، وامسال توانستیم ۳ونیم میلیون را برای برگزاری مراسم سالگرد همسرم البته با کمک فرزندانم جمع آوری کنم ، اما به دلیل شیوع بیماری کرونا ، تصمیم گرفتم که این هزینه را صرف بیماران کرونایی کنم ، واین مبلغ را چون نزدیک نیمه شعبان بود ، نذر سلامتی امام زمان عج کردم ، تا ان شالله ظهور آن حضرت نزدیک شود ، و خداوند این بلا را از سر انسان دفع کند ، و اول اینکه من کار خاصی انجام نداده ام ، و هرچه بوده از فضل و عنایت خدا بوده است ، دوم اینکه در طول زندگی مشترکی که با شهید سلطانی وبعد از شهادت ایشان داشتم ، سعی کرده ام از الگوی رفتاری ایشان استفاده کنم ، چرا که آن شهید بزرگوار ، همواره در طول عمر پر برکت خویش ، عنایت ویژه ای به نیازمندان داشت
همسر این شهید با بیان اینکه ، متاسفانه به خاطر مشکلات اقتصادی ، وضعیت معشیتی مردم بسیار ضعیف شده است و برخی از جوانان ما بیکار هستند ، گفت : به همین دلیل همواره تلاش کردم ، تا بتوانم هرچقدر اندک هم که شده ، کمکی به نیازمندان بکنم ، به عنوان مثال هم اکنون ۳فرزند یتیم را تحت پوشش دارم ، وبه صورت ماهانه بخشی از حقوق و در آمد خودرا صرف آنان می کنم ، وی که در این روزها به دلیل انجام عمل بر روی کمرش در بستر به سر می برد ، با تا کید بر اینکه تا زنده هستم ، راه همسر شهیدم را هرچقدر که بتوانم به نیازمندان کمک کنم ، برای حفظ اسلام و خدمت به مردم ادامه خواهم داد
و وی افزود : همسرم علاقه بسیاری به اقامه نماز جماعت داشت ، وزمانی مسجدی در محله ما وجود نداشت ، که بتواند در آنجا نماز جماعت اقامه کند ، لذا در حیاط منزلمان این کار را انجام می داد ، اما بعد از مدتی تصمیم گرفت خودش مسجدی احداث کند ، در گام نخست همسرم یک خانه کوچک خرید وان را حسینیه کرد ، وبعد از مدتی زمینی هم برای احداث خریداری کرد البته ، دران زمان صاحب زمین برای فروش یک شرط برای همسرم گذاشته بود ، وان اینکه دوشنبه ها را برای او مداحی کند ، زیرا همسرم کار مداحی و سرودن اشعار در مدح و منقبت اهل بیت ع را انجام می داد که این شرط را پذیرفت ، وی با بیان اینکه همسرم این مسجد را با هزینه های خودش ساخت ، ، گفت : او همیشه می گفت که کار برای رضای خدا باشد ، خدا هم خیر و برکت در کار را زیاد می کند ، و این نکته ای بود که من بارها در زندگی به آن رسیدم ، ونام مسجد را مسجد المهدی ع نامیدند
در آن زمان بعداز شهادت آیت الله دستغیب توسط منافقین ، همسرم برای مراسم تشییع و ختم آن شهید بزرگوار به شیراز آمد ، اما بخاطر فعالیت های گسترده ای که همسرم داشت ، منافقین اورا نیز تهدید به مرگ کرده بودند ، ولی هیچ وقت به این تهدیدهااهمیت نمی داد و به جبهه بازگشت
همسر شهید سلطانی گفت : به خوبی به یاد دارم قبل از اینکه همسرم دوباره به جبهه بازگردد ، یک شب درب منزل کنار مسجد المهدی عج را که خریداری کرده بود ، باز کرد ، و قبری را که در آن حفر کرده بود ، نشان من داد وگفت که این قبر را برای خودم کندم
من از دیدن اندازه قبر تعجب کرد ، چرا که همسرم قد بلند و رعنایی داشت اما آن قبر برای او کوچک بود ، و وقتی این مسئله را به او گفتم ، پاسخ داد ، زمانی که شهید شوم این قبر اندازه من می شود ، و دقیقا هم همینطور شد ، او بدون سر شهید شد ، و پیکرش به دلیل اینکه سر نداشت ، به راحتی در قبر جا شد
واو یادآور شد : پیکر همسرم را همراه با پیکر ۲۲شهید دیگر به شیراز آورده بودند ، اما چون سر و یک دست نداشت ، اجاره نمی دادند من اورا ببینم ، زیرا آن زمان من باردار بودم ، ولی هر طور که بود خودم را به همسرم رساندم و جنازه اش را بغل کردم و تا شش ماه مقنعه ام بوی بدنش را می داد
وی افزود من هیچگاه از شهادت همسر ، ناراحت نیستم ، زیرا او برای رضای خدا و حفظ دین خدا و همچنین حفظ ناموس این کشور رفت و شهید شد و قطعا خداوند هم اورا دوست داشت که اورا به نزد خود برد ، البته این راهم باید پیش خود بررسی کنیم که اگر این شهدا و رزمندگان نرفته بودند ، ما امروز چه وضعیتی داشتیم
یالطیف
ارحم عبدک الضعیف الذلیل
سلام مریم جان.
حالت خوبه؟
ممنونم که همیشه هستی...
سز فرصت میام پستای قشنگتو می خونم.
سلام گل یاس قشنگم






قربونت برم شکرلله ، الحمدلله
می دونی یاسی جون و قتی تلویزیون دعای زیبای عظم البلاء و شعر قشنگ به طه به یاسین به معراج احمد ، برای امام زمان عج رو می خونه ویا خودم می خونم ، کلی بغضم می ترکه و از ته دل برای تو عزیزم و حامی جون و همه ی جهان و تمام بیماران کرونایی و غیر کرونایی وبرای مدافعین سلامت جهان دعا می کنم
هروقت بیایی قدمت رو جفت تخم چشم هام
خواهش می کنم وظیفه هست
خیلی این روزا مراقب خودت و حامی جونم باش زیاد عزیزم