معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

خالص کردن عمل،فقط برای رضای خدا

سلام به روی ماه،خدای بی نهایت زیبارو و عزیزدلم و بخشنده و مهربان 

سلام به روی ماه،تمام ملائکه ی مقرب درگاه خدای مهربون

سلام به روی ماه، قرآن کریم بسیار هدایتگر و عشق و نورانی و عزیز و حال خوب کن 

سلام به روی ماه ، ماه بسیار شاد و عشق و زیبا و نورانی و سبز ربیع الاول و تمام مولودهای بسیار نورانی اش

سلام به روی ماه،رسول الله ص و تمام  معصومین ع و تمام پیامبران الهی بسیار عشق و فداکار و شجاع و ایثارگر و عزیز و دوست داشتنی و زیبا و ناب و پاک و مطهر و معطر و دلسوز و مهربان و صبور

سلام به روی ماه، تمام مادران و پدران و همسران و فرزندان  بسیار پاکدامن و باتقوا و عشق و صبور و دلسوز  و مهربان و شجاع و ایثارگر تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع و تمام شهدا و صالحین و صدیقین و ایثارگران و جانبازان و آزادگان 

سلام به روی ماه، تمام ارواح بسیار پاک و مطهر تمام شهدا و صالحین و صدیقین و ایثارگران 

سلام به روی ماه، تمام صالحین و صدیقین و ایثارگران در قید حیات 

سلام به روی ماه ، تمام جانبازان و آزادگان بسیار شجاع و ایثارگر 

سلام  و درود ویژه ی خداوند و ملائکه ی مقربش بر امام زمان عج بسیار عشق و امام حسین ع بسیار عشق و ایثارگر و تمام  یاران بسیار فداکار و نمونه و پاک و ناب و شجاع و ایثارگرش و تمام خاندان و اولاد بسیار پاک و مطهر و عزیز و شریفش 

سلام و درود ویژه ی خداوند و ملائکه ی مقربش بر یاران بسیار عشق و باوفا و شجاع و ایثارگر و توانمند امام زمان عج 

خالص کردن عمل ،فقط برای رضای خدا

نقل است که مرحوم شیخ سبزواری رضوان الله علیه ،برای عیادت بیماری می رفت و عده ای هم با او بودند،نزدیک منزل بیمار که رسید،برگشت و نرفت،اطرافیان پرسیدند:آقا چرا تا اینجا آمدید و حالا برمی گردید ؟آقا جواب داد:خطوری به قلبم کرد که بیمار وقتی مرا می بیند،از من خوشش خواهد آمد و می گوید که سبزواری ،چه انسان والا و بزرگی است که به عیادت من بیمار آمده است،چون داخل نیتم ،ناخالصی خوش آمدن خلق خدا پیش آمده ،حالا برمی گردم 

چگونه نیتمان را خالص کنیم ؟

معمولا دوستان پی نتیجه ی اعمال هستند ،مثلا می پرسند ،این کار را بکنیم ،ثوابش چیست و…….

اگر انسان پی این ها نباشد یعنی:

به دنبال نتیجه و اینکه عملش چه بلایی را دفع می کند و چه سود و ثوابی می رساند ،نباشد و هدفش فقط برای رضای خدای مهربان باشد ،آن وقت عملش خالص می شود 

پی نوشت ۱:

دلم می خواهد این روزها کتاب ابوذر غفاری ، که نوشته و تحریر آن توسط ،علامه سید جعفر شهیدی انجام شده است را یا بخرم و یا از کتابخانه به امانت بگیرم و بخوانم ، رسول الله ص درباره ی ابوذر غفاری می فرمایند :نه زمین به خود دیده است و نه آسمان سایه افکنده است بر فردی که راستگوتر از ابوذر باشد‌ و آن روزی که مولا علی ع در بستر پیامبرص خوابید تا از جان رسول الله ص دفاع کند ،ابوذر مأمور شد تا رسول الله ص را از خانه به بیرون ببرد،به این گونه که پیامبرص در میان روپوشی قرار گرفتند و ابوذر آن جناب را به گرده خود گرفته و از خانه بیرون آمد و مشرکان خشن قریش وقتی که ابوذر را دیدند،گفتند :آن چیست که در پشت خود حمل می کنی ؟ابوذر با خود فکر کرد که هرچه بگوید ،ممکن است که آنها تحقیق کنند و از طرفی می دانست که نجات در راستگویی و هلاکت در دروغگویی می باشد،گرچه در این مورد خطیر ،دروغ مصلحت آمیز بود و گفتن آن اشکال نداشت ولی راستش را گفت و جواب داد:  پیغمبر خدا می باشد و آن ها گفتند که ابوذر ،در این موقعیت حساس ما را مسخره می کند و غیر ممکن است که او جای پیامبر را به ما نشان بدهد ،بنابراین از ابوذر دست کشیدند و خداوند روی ادراک و دل آن ها ،پرده ی ضخیمی را قرار داد تا نفهمند ،ابوذر آن حضرت را بیرون آورد و در بیرون مکه بر زمین گذاشت ،رسول خدا ص از او پرسید:ای ابوذر ،چطور شد در این موقعیت پرخطر راستش را گفتی ؟ابوذر در پاسخ گفت :هرچه بر خود فشار آوردم که دروغی بگویم ،دیدم ،دروغ بلد نیستم 

پی نوشت ۲:

باید چنان راستگو بود که حتی اگر خواستند ،زبانمان را هم قطع کنند، جز حقیقت و راستی چیزی نگوییم تا همچون ابوذر غفاری ،در دسته ی پیروان صدیق  رسول الله ص و آل طاهرینش ع قرار بگیریم و در سرای آخرت با صدیقین و صالحین محشور شویم 

به برکت صلوات بر محمد ص و آل محمد ص :

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 

برحمتک یا ارحم  الراحمین 

آمین یا رب العالمین 

پی نوشت ۳:

حضرت رسول الله ص فرمودند:از بزرگ‌ترین گناهان زبان ، دروغگویی هست ،مردی خدمت پیامبر ص رسید و عرض کرد:نماز نمی خوانم و عمل منافی عفت انجام می دهم و دروغ می گویم ،کدام را اول ترک کنم ؟پیامبر ص در پاسخ فرمود : دروغ را و در محضر پیامبرص تعهد کرد که هرگز دروغ نگوید،هنگامی که از محضر شریف پیامبر ص خارج شد ،وسوسه های شیطانی برای عمل منافی عفت در دل او پیدا شد،اما بلافاصله فکر کرد که اگر پیامبرص،در این باره از او سؤال کند ،اگر در پاسخ به پیامبر ص بگوید که چنین عملی را مرتکب نشده است که دروغ گفته است و اگر راست بگوید ،حد بر او جاری می شود و همین گونه در رابطه با سایر خلاف ها،این فکر و ترک دروغ ،سرچشمه ی ترک تمام گناهان او گردید

یا لطیف 

ارحم عبدک الضعیف الذلیل 

نظرات 1 + ارسال نظر
حمیده یکشنبه 24 مهر 1401 ساعت 15:53 http://Www.tast-good.blogfa.com

سلام عزیزم
چه قدر این جمله آخرت بر دلم نشست.
حق گفتن و نترسیدن از گفتن حق، خیلی با ارزش است.
انشالله که به کتاب مورد نظرت برسی و ای کاش داشتم و تقدیمت میکردم.
خالص کردن اعمال برای خدا واقعا از کارهای مهم و گذشتن از خان های نفس اماره است.
الهی خدا یاریمان کند

سلام به روی ماهت نازنین خواهرم
بله عزیزم همیشه باید برای رضای خدای مهربون حق را بگوییم و از هیچ چیز هراس نداشته باشیم ،چون نجات در راستی است و هلاکت در دروغگویی است و خدا یار و یاور صدیقان هست، حتی اگر به قیمت گرفتن جانمان باشد
قربون مهربونیت بشم عزیزدلم،احتمالا کتاب را تا هفته ی آینده بخرم و بخوانم و کاش شما عزیزدلم هم نزدیکم بودی و بعد از اینکه می خواندم ،می دادم و شما عزیزم هم از آن استفاده می کردی
وقطعا اگر ما بخواهیم با نفس اماره مبارزه کنیم و پشت شیطان را به خاک برسانیم و تلاش مضاعف در این راه بکنیم ، خداوند مهربان هم در این راه فراوان به ما کمک می کند ،الهی آمین
به برکت صلوات بر محمد ص و آل محمد ص:
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد