معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

جوینده ی غربی،حقیقت را در شرق می یابد،ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت بر تمام عالم بشریت بسیار زیاد مبارک باد

سلام به روی ماه،خدای بی نهایت زیبارو و عزیزدلم و بخشنده و مهربان 

سلام به روی ماه،تمام ملائکه ی مقرب درگاه خدای مهربون

سلام به روی ماه،قرآن کریم بسیار هدایتگر و نورانی و حال خوب کن و عشق و دوست داشتنی 

سلام به روی ماه ، امام بسیار رئوف و عشق و دوست داشتنی امام رضا ع 

سلام به روی ماه،مادر بسیار عابد و باتقوا و پاکدامن و نازنین و دوست داشتنی امام رضا ع ، بانو نجمه خاتون س

سلام به روی ماه،پدر بسیار صبور و عشق و نازنین و دوست داشتنی امام رضا ع ،حضرت موسی بن جعفر ع

سلام به روی ماه،ماه بسیار زیبای ذی القعده

سلام به روی ماه،تمام مادران و پدران و همسران و فرزندان بسیار باتقوا و پاکدامن و دلسوز و مهربان و عشق و ایثارگر و فداکار تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع و تمام شهدا و جانبازان و ایثارگران و آزادگان و صالحین و صدیقین 

سلام به روی ماه،تمام پیامبران الهی بسیار هدایتگر و مهربان و دلسوز و عشق و ایثارگر و شجاع خدای مهربون 

سلام به روی ماه،رسول نور و مهربانی ص

سلام به روی ماه،بانوی بسیار نازنین و دوست داشتنی بانو حضرت زهرای مرضیه س و شوهر بسیار پاک و مهربان و عزیز و شریفش مولا علی ع

سلام به روی ماه،ده دسته گل بسیار پاک و مطهر و معطر و ناب و زیبا و دوست داشتنی محمدی ،مولا علی ع و بانو حضرت زهرای مرضیه س

سلام به روی ماه،آخرین دسته گل بسیار پاک و مطهر و معطر و ناب و زیبا و دوست داشتنی محمدی،مولا علی ع و بانو حضرت زهرای مرضیه س و خوشبوترین گل نرگس جهان

سلام به روی ماه،تمام اولاد بسیار پاک و مطهر و عزیز و شریف تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع

سلام به روی ماه، تمام اصحاب بسیار پاک و باوفا و شجاع و ایثارگر و ناب و دلسوز و مهربان امام حسین ع

سلام به روی ماه،تمام خاندان بسیار پاک و مطهر و عزیز و شریف تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع

سلام به روی ماه،تمام ارواح بسیار پاک و مطهر شهدا و صالحین و صدیقین و  ‌ایثارگران 

سلام به روی ماه،تمام صالحین و صدیقین و ایثارگران در قید حیات 

سلام به روی ماه،تمام جانبازان و آزادگان بسیار شجاع و ایثارگر

جوینده ی غربی،حقیقت را در شرق می یابد:

شخصی که مورد اطمینان می باشد،نقل کرده است:در مشهد مقدس به منزل یکی از دوستان رفتم و در آنجا با دو دانشجوی آمریکایی که زن و شوهر بودند، ملاقات کردم ،برای آن دو،داستان شگفت آوری رخ داده بود که به تقاضای میزبان آن داستان را برای ما نقل کردند،آن دو جوان آمریکایی گفتند:وقتی که ما در یکی از دانشگاه‌های آمریکا،مشغول تحصیل بودیم ،پیوسته در خود احساس خلأ می کردیم،با اشاره به سینه اش گفت :احساس می کردم که اینجا خالی است ،سپس گمان می کردم که این کمبود،ناشی از غریزه ی جنسی هست و با ازدواج و انتخاب همسر این خلأ پر می شود،از این رو،هر دو تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم ،اما پس از ازدواج نیز،این خلأ پر نشد و همچنان آن کمبود را در خود احساس می کردیم ،یکی از آنها گفت : از این امر سخت ناراحت شدم و با اینکه به همسرم علاقه داشتم ،در ظاهر به او تمایلی نشان نمی دادم و گاهی حتی حوصله ی صحبت کردن با او را نداشتم،روزی برای عذرخواهی به او گفتم :اگر گاهی می بینی که من حال خاصی دارم و از تو دوری می گزینم،گمان نکنی که علاقه ای به تو ندارم ،بلکه این حالت ناراحتی و افسردگی و احساس خلأ از دوران دانشجویی در من بوده و تاکنون رفع نشده است و هر از چندگاهی بدان مبتلا می شوم،همسرم گفت :اتفاقا من نیز چنین حالتی دارم ،با شنیدن این سخن ، پی بردم که این احساس خلأ درونی ،درد مشترک هردوی ما است ،در نتیجه،تصمیم گرفتیم که برای رفع آن چاره ای بیندیشیم،در آغاز تصمیم گرفتیم که بیشتر به کلیسا رفت و آمد کنیم و به مسائل معنوی بپردازیم تا شاید آن خلأ برطرف شود،ارتباطمان را با کلیسا و مسائل معنوی گسترش دادیم و در آن زمینه کتاب هایی را نیز مطالعه کردیم ،اما خلأ و عطش معنوی رفع نشد،چون شنیده بودیم که در کشورهای شرقی به ویژه ،چین و هندوستان ، مذاهبی وجود دارند که مردم را به ریاضت و انجام تمرین های ویژه ای برای رسیدن به حقیقت دعوت می کنند،تصمیم گرفتیم که به آن کشورها سفر کنیم و چون چین از دیگر کشورهای شرقی به آمریکا نزدیکتر هست ،به همین دلیل ابتدا به چین سفر کردیم ،در چین از مسئولان سفارت آمریکایی خواستیم ،کسانی را که در آن کشور در زمینه ی مسائل معنوی و ریاضت سرآمد هستند را به ما معرفی کنند و آنها شخصی را به ما معرفی کردند که گفته می شد رهبر روحانیان مذهبی چین و بزرگ ترین شخصیت معنوی آن کشور هست و با کمک سفارت ،موفق شدیم که نزد آن رهبر روحانی برویم و با راهنمایی و کمک او مدتی به ریاضت مشغول شدیم ،اما کمبود معنوی و خلأ درونی مان برطرف نشد و از چین به تبت رفتیم ،در آن جا و در دامنه های کوه هیمالیا ،معبدهایی بود که عده ای در آن ها به عبادت و ریاضت می پرداختند،به ما اجازه دادند که به یکی از معبدها راه یابیم و مدتی به ریاضت بپردازیم ،ریاضت هایی که آنجا متحمل شدیم ،بسیار سخت بود،از جمله ،چهل شب روی تختی که روی آن،میخ های تیزی کوبیده بودند،می خوابیدیم،پس از گذراندن مدتی در آنجا و انجام ریاضت ها و عبادات ،باز احساس کردیم که خلأ درونی مان همچنان باقی است ،از آنجا به هندوستان رفتیم و با مرتاضان فراوانی تماس گرفتیم و مدتی در آنجا به ریاضت پرداختیم ،اما نتیجه نگرفتیم و مأیوس شدیم،سرانجام این تصور در ما پدید آمد که اصلا در عالم واقعیتی وجود ندارد که بتواند خلأ درونی انسان را اشباع کند،ناامیدانه تصمیم گرفتیم که از طریق خاورمیانه به اروپا و سپس به آمریکا رهسپار بشویم ،از هندوستان به پاکستان و از طریق افغانستان به ایران آمدیم و ابتدا وارد شهر بزرگ مشهد شدیم و آن را شهر عجیبی یافتیم که نمونه ی آن را تاکنون مشاهده نکرده بودیم ،در وسط شهر ساختمان جالب و باشکوه و با گنبد و گلدسته های طلا بود که پیوسته ،انبوهی از مردم در آن رفت و آمد داشتند و این وضعیت نگاه دقیق مرا به خود جلب کرد،پرسیدم اینجا چه خبر است و این مردم چه دینی دارند؟گفتند: این مردم مسلمان هستند و کتاب مذهبی آنها قرآن است و در این شهر و در این ساختمان ،یکی از رهبران مذهبی آنها که به او امام می گویند ،دفن شده است،پرسیدم: امام کیست و چه می کند؟گفتند:امام ،انسان کاملی است که دارای عالی ترین مراحل کمال انسانی است و او با داشتن آن مقام ،دیگر مرگی ندارد و پس از رخت بستن از دنیا نیز زنده است و مسلمانان چون چنین اعتقادی دارند،به زیارت امامشان می روند و با عرض ادب و احترام ، حاجت می خواهند و امام ع نیاز آنها را برآورده می سازد ،گفتم : قسمتهای برجسته ای از قرآن را برای ما نقل کنید،گفتند: در یکی از آیات قرآن آمده است که ،هر چیزی خدا را تسبیح می گوید ،آن سخنان برای ما معمایی شد که چطور با این که امام آنها مرده است ،باز او را زنده می دانند و افزون بر این ،معتقدند که همه چیز، حتی کوه ها و درختان ، خدا را تسبیح می گویند ،باور نکردیم و تصمیم گرفتیم که برای تماشا وارد حرم رضوی شویم ،در صحن ،یکی از خادمان که وسیله ای شبیه به چماق با روکش نقره در دست داشت و در محل ورودی صحن ایستاده بود،وقتی متوجه شد که ما خارجی هستیم ،از وجودمان به صحن جلوگیری کرد و گفت :ورود خارجی ها ممنوع است ،گفتم : ما چندین هزار کیلومتر در دنیا سفر کرده ایم و به اماکن گوناگون وارد شده ایم و هیچ کجا به ما نگفته اند که ورود خارجی ممنوع است ،چرا شما از ورود ما جلوگیری می کنید ؟قصد ما فقط تماشای این محل است و نیت بدی نداریم ،هرچه اصرار کردیم ، فایده ای نداشت و از ورود ما جلوگیری کردند،ما با ناراحتی از آنجا دور شدیم و در آن حوالی ، روبه روی مسافرخانه ای ،لب جوی آب نشستیم ،مدتی من به فکر فرو رفتم که نکند در عالم حقیقتی باشد که در اینجا نهان است و ما نمی شناسیم ؟اگر در اینجا خبری باشد و آنان ما را راه ندهند تا از آن آگاه شویم ،برایمان سخت حسرت آور و رنج آور است که با آن همه زحمت ،تلاش و تحمل رنج سفر،از رسیدن به آن حقیقت محروم بمانیم،بی اختیار گریه ام گرفت و مدتی گریستم ،ناگهان این فکر به ذهنم خطور کرد که آن شخص مدفون ،انسان کامل است و اگر آنها راست بگویند،به واقع او زنده است و بر همه جا احاطه دارد و خودش می داند که ما به دنبال چه هدفی ، این همه راه آمده ایم و باید ما را دریابد و اگر آنان دروغ می گویند:ضرورتی ندارد که به تماشای آنجا برویم ،همین طور که اشک می ریختم و خودم را تسلی می دادم ،دست فروشی که تعدادی آیینه و مهر و تسبیح در دست داشت ،به نزدم آمد و با انگلیسی و با لهجه ی شهر خودمان گفت : چرا ناراحتی ؟سربلند کردم و جریان را برای او گفتم که ما برای کشف حقیقت به چندین کشور سفر کردیم و سال ها ریاضت کشیده ایم و اکنون که به اینجا آمده ایم ، ما را به حرم راه نمی دهند،گفت : ناراحت نباش ، برو راهتان می دهند،گفتم : الان ما به آنجا می رفتیم و راهمان ندادند ،گفت: آن وقت اجازه نداشتند،من در آن لحظه فکر کردم که چطور یک دستفروش به انگلیسی و آن هم با لهجه ی محلی با من حرف می زند و از کجا خبر دارد که پیش تر خادمان حرم ، اجازه نداشتند که ما را راه بدهند و اکنون اجازه دارند و چرا من راز دلم را برای او گفتم ،سرانجام به سوی حرم به راه افتادیم و وقتی به در صحن رسیدیم ،آن خادم ، مانع ورود ما نشد،پیش خود گفتم : شاید ما را ندیده است،برگشتیم و به او نگاه کردیم،اما او عکس العملی نشان نداد،وارد صحن شدیم و به راهرویی رسیدیم که جمعیت انبوهی از آنجا وارد حرم می شدند،ما نیز ،همراه جمعیت وارد راهرو شدیم،فشار جمعیت ما را از این سو به آن سو می کشاند،تا اینکه به درب حرم رسیدیم ،اما من ناگهان احساس کردم که اطرافم خالی است  و هرچه جلوتر می رفتم ، پیرامونم خلوت تر می شد و بدون مزاحمت و فشار جمعیت به پنجره های ضریح مقدس رسیدم ،در این لحظه مشاهده کردم که در درون ضریح ،شخصی ایستاده است و بی اختیارسلام دادم و تعظیم کردم ،آن حضرت با لبخند جواب سلام مرا داد و گفت چه می خواهی ؟من هرچه پیش تر در ذهنم بود،یکباره از ذهنم رفت و هرچه خواستم بگویم که چه می خواهم ،چیزی به ذهنم نیامد،فقط یک مطلب به ذهنم آمد و در محضر حضرت گفتم و آن این بود که من شنیده ام که در قرآن آمده است :همه ی موجودات خدا را تسبیح می گویند و وقتی آن مطلب را گفتم ، فرمود: به تو نشان می دهم  و بعد بی اختیار از حرم بیرون آمدم و باز احساس کردم که اطرافم خلوت است و کسی مزاحم من نمی شود،خداحافظی کردم و از حرم خارج شدم ، اما مبهوت مانده بودم،وقتی از حرم خارج و به صحن وارد شدم ،حالتی به من دست داد که می شنیدم ،هر آن چه پیرامون من است از در و دیوار و درخت و زمین و آسمان،تسبیح می گویند،با مشاهده ی این صحنه ،دیگری چیزی نفهمیدم و بی هوش بر روی زمین افتادم ،پس از به هوش آمدن، خود را در اتاقی بر روی تختی دیدم که عده ای آب به صورتم می ریختند تا به هوش بیایم ،پس از آن واقعه ، من متوجه شدم که در عالم حقیقتی وجود دارد ،و آن حقیقت در این جا است و انسان می تواند به مقامی برسد که مرگ و زندگی برای او یکسان باشد و مرگ نداشته باشد و همچنین پی بردم که قرآن راست می گوید که همه چیز تسبیح گوی خدا است 

پی نوشت۱:فرارسیدن سالروز ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت بر تمام عالم بشریت  و پیروان راستین آن امام عشق و دوست داشتنی در سراسر جهان بسیار زیاد مبارک باشه

پی نوشت ۲: امام رضا ع فرمودند:دوست هرکس عقل اوست و دشمن او جهل اوست ، از امام رضاع از حقیقت توکل سوال شد و ایشان در پاسخ فرمودند:اینکه جز خدا از کسی نترسی 

پی نوشت ۳: دلم می خواست یکی از کفترهای حرم آقا جانم ع بودم ، جانم و مالم و آبرویم و هرچه دارم  به فدایت امام رضا جانم ع 

نظرات 2 + ارسال نظر
f.shin پنج‌شنبه 19 خرداد 1401 ساعت 00:35 http://Farzandaneman.blogfa.com

سلام عزیزم
منم میلاد آقا را تبریک میگم هم به شما هم به خودم
چقدر خوش به حال ماست که اقا امام ماست.. خدایی پارتی بازی خدا برای ایرانی ها واسه بخشیدن امام رضا به ما تمام سختی های ایران را میشوره از دل و میبره
..
الهی هر کسی هر حاجتی داره به حق این روزهای عزیز بهش برسه

سلام به روی ماهت گلم
ولادت امام رضا ع خیلی مبارک خودت و خانواده ی محترمت باشه
امام رضا ع ولی نعمت ما و خورشید همیشه تابان طوس هستند ، الهی که با پیروی از این امام بسیار عزیز خدا رو از خودمون خشنود کنیم و همچنین دل امام عزیزمون رو شاد کنیم ونشان بدهیم که قدر این خورشید همیشه تابان طوس رو می دانیم
الهی که شما و خانواده ی گلت و تمام حاجتمندان جهان بهترین عیدی رو در روز تولد آقا جانمون ع از ایشون بگیرند الهی آمین
به برکت صلوات بر محمد ص و آل محمد ص:
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

حمیده چهارشنبه 18 خرداد 1401 ساعت 15:52 http://Www.tast-good.blogfa.com

سلام مریم جانم
ولادت آقا امام رضا جان مبارک ما و همه شیعیانش باشه.
آنقدر دلم برای زیارت آقا تنگ شده که ...
انشالله همه به گمشده خود برسند و ایمان را در قلب خود داشته باشند که گوهر بی نظیری است.

سلام به روی ماهت خواهر بسیار گل و نازنینم
ولادت امام هشتم ع خیلی زیاد بر شما گلم و خانواده ی محترمت مبارک باشه
الهی که به زودی زود شما عزیزم و سایر آرزومندان جهان راهی زیارت حرم امن رضوی بشوید و خدای مهربون ، زیارت با معرفت آقامون رو نصیبتون کنه ، الهی آمین
به برکت صلوات بر محمد ص و آل محمد ص:
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
به این دعای بسیار زیبایت یک الهی آمین از ته قلب میگم و الهی که این دعای زیبایت در حق همگان در سراسر جهان برآورده شود به برکت صلوات بر محمد ص و آل محمدص:
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد