معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

اصحاب رقیم

سلام به روی ماه، خدای بی نهایت زیبارو و عزیزدلم و بخشنده و مهربان 

سلام به روی ماه ، تمام ملائکه ی مقرب درگاه خدای مهربون

سلام به روی ماه، قرآن کریم  بسیار عزیز و نورانی و سبز و هدایتگر و عاقبت بخیر کننده و با صفا و عشق و حال خوب کن و دوست داشتنی 

سلام به روی ماه،ماه بسیار زیبای شوال

سلام به روی ماه،تمام پدران و مادران و همسران و فرزندان بسیار فداکار و ایثارگر و شجاع و غیور و باتقوا و پاکدامن و دلسوز و مهربان تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع و تمام شهدا و جانبازان و آزادگان و صالحین و صدیقین

سلام به روی ماه ، تمام پیامبران الهی بسیار هدایتگر و شجاع و ایثارگر و غیور و دلسوز و مهربان خدای مهربون

سلام به روی ماه،رسول نور و مهربانی ص

سلام به روی ماه،بانوی بسیار نازنین و دوست داشتنی بانو حضرت زهرای مرضیه س و شوهر بسیار پاک و مهربان و عزیز و شریفش مولا علی ع 

سلام به روی ماه،ده دسته گل بسیار پاک و ناب و زیبا و دوست داشتنی و خوشبو و مطهر محمدی ، بانو حضرت زهرای مرضیه س و مولا علی ع 

سلام به روی ماه، آخرین دسته گل بسیار پاک و ناب و زیبا و دوست داشتنی و خوشبو و مطهر محمدی، بانو حضرت زهرای مرضیه س و مولا علی ع و خوشبوترین گل نرگس جهان

سلام به روی ماه،تمام اولاد بسیار پاک و عزیز و شریف و مطهر تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع

سلام به روی ماه،تمام اصحاب بسیار باوفا و ناب و پاک و عزیز و شجاع و غیور و ایثارگر و دلسوز و مهربان امام حسین ع

سلام به روی ماه، تمام خاندان بسیار پاک و عزیز و شریف و مطهر تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع 

سلام به روی ماه،تمام ارواح بسیار پاک و مطهر تمام شهدا و صالحین و صدیقین 

سلام به روی ماه، تمام صالحین و صدیقین بسیار پاک و مطهر در قید حیات

سلام به روی ماه، تمام جانبازان و آزادگان بسیار ایثارگر و شجاع 

اصحاب رقیم :

در کتاب محاسن برقی از رسول خدا ص چنین نقل شده است که ،سه نفر عابد ،از خانه ی خود بیرون آمده و به سیر و سیاحت در کوه و دشت پرداختند،تا به غاری که در بالای کوه بود رفته و  در آنجا مشغول عبادت شدند،ناگاه بر اثر طوفان ، سنگ بسیار بزرگی ،از بالای آن غار از کوه جدا شد و غلتید و به درگاه غار افتاد،به طوریکه در غار را به طور کامل پوشانید و آن سه نفر در درون غار تاریک ماندند و آن سنگ به قدری ،در غار را پوشانید که حتی روزنه ای از غار به بیرون ،جا نگذاشت ،از این رو آنها ، بر اثر تاریکی همدیگر را نمی دیدند،آنها وقتی خود را در چنان بن بست هولناکی دیدند،برای نجات خود به گفتگو پرداختند،سرانجام یکی از آنها گفت :هیچ راه نجاتی نیست ،جز اینکه اگر عمل خالصی داریم ،آن را در پیشگاه خداوند شفیع قرار دهیم ،ما بر اثر گناه  در اینجا ، محبوس شدیم و باید با عمل خالص خود را نجات بدهیم  و این پیشنهاد مورد قبول همه واقع شد،اولی گفت : خدایا ، میدانی که من روزی فریفته ی زن زیبایی شدم  و او را دنبال کردم و وقتی که به او مسلط شدم و خواستم با او عمل منافی با عفت انجام دهم به یاد آتش دوزخ افتادم و از مقام تو ترسیدم و از آن کار دست برداشتم ،خدایا به خاطر این عمل ، این سنگ را از اینجا بردار،وقتی که دعای او تمام شد،ناگاه آن سنگ تکانی خورد و اندکی عقب رفت ، به طوریکه روزنه ای به داخل غار،پیدا شد،دومی گفت :خدایا ، تو می دانی که گروهی کارگر را برای امور کشاورزی اجیر کردم ،تا هرروز نیم درهم به هرکدام از آنها بدهم ،پس از پایان کار،مزد آنها را دادم ،یکی از آنها گفت : من به اندازه ی دونفر ، کار کرده ام ،سوگند به خدا کمتر از یک درهم نمی گیرم ،نیم درهم را قبول نکرد و رفت ،من با نیم درهم او کشاورزی کردم ،سود فراوانی نصیبم شد،تا روزی آن کارگر آمد و مطالبه ی نیم درهم خود را نمود،حساب کردم دیدم نیم درهم او  برای من ده هزار درهم سود داشته ،همه را به او دادم و او را راضی کردم و این کار را از ترس مقام تو انجام دادم ،خدایا بخاطر این عمل این سنگ را از اینجا بردار ،در این هنگام ، ناگاه سنگ تکان شدیدی خورد وبه قدری عقب رفت که درون غار روشن شد،به طوریکه آنان همدیگر را می دیدند ، ولی نمی توانستند از غار خارج بشوند ، سومی گفت :خدایا ، تو می دانی که روزی پدر و مادرم در خواب بودند ،ظرفی پر از شیر برای آنها بردم ،ترسیدم اگر آن ظرف را در آنجا جا بگذارم و بروم ،حشره ای به داخل آن بیفتد ،از طرفی دوست نداشتم آنها را از خواب شیرین بیدار کنم و موجب ناراحتی آنها بشوم ، از این رو همانجا صبر کردم تا آنها از خواب شیرین بیدار شدند و از آن شیر نوشیدند،خدایا بخاطر این عمل ، این سنگ را از اینجا بردار ،وقتی که دعای او به اینجا رسید ،آن سنگ تکان شدیدی خورد و به قدری عقب رفت که آنها به راحتی از میان غار بیرون آمدند و نجات یافتند ،رسول نور و مهربانی ص فرمودند:کسی که به راستی و از روی خلوص با خدا رابطه برقرار کند ، و بر همین اساس ، رفتار نماید ،رهایی و نجات می یابد 

پی نوشت :

آیات ۱۵۵تا۱۵۷سوره ی مبارکه ی بقره : و قطعا شما را به چیزی از قبیل ترس و گرسنگی و کاهش  در اموال و جان ها و محصولات می آزمائیم،و مژده ده شکیبایان را:همان کسانی که چون ، مصیبتی به آنان برسد، می گویند:انا لله و انا الیه راجعون: ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم و برایشان درود و رحمتی از پروردگارشان باد و راه یافتگان هم خود ایشان هستند 

یا لطیف 

ارحم عبدک الضعیف الذلیل 

نظرات 2 + ارسال نظر
طیبه تی تی چهارشنبه 21 اردیبهشت 1401 ساعت 16:49 http://parandehdararamesh.blogfa.com/

سلام مریم جانم
پست خوبی بود
من خودم از کار مرد اول خوشم آمد .همان که به خاطر تقوا و ترس از خدا از زنی زیبا با وجود مسلط بودن به او دوزی کرده بود.چقدر عالی

سلام به روی ماهت طیبه ی بسیار نازنین و عزیزدل و مهربونم
خیلی خیلی زیاد ، خوش آمدی عزیزدلم
صفا آوردی ، مزین کردی نازنینم
منم بسیار کار آن مرد پاکدامن رو تحسین می کنم عزیزدلم ، حفظ تقوا و پاکدامنی برای رضای خدای مهربون ، به روحمون صفا و جلا و آرامش وصف نشدنی می بخشد که با بزرگ ترین خوشحالی ها در دنیا قابل قیاس نیست

حمیده چهارشنبه 21 اردیبهشت 1401 ساعت 14:19 http://Www.tast-good.blogfa.com

سلام مریم جانم
اگر در این شرایط اقتصادی که انشالله به امید خدا همه چیز درست می‌شود، مردم ما صبر کنند و از ترس کمبود، همه چیز را احتکار نکنند...
آرامش برمی گردد

سلام به روی ماهت نازنینم
الهی که به امید خدای مهربان و با صبوری زیاد و تلاش مضاعف دوباره ارامش و صلح و نور و امید به تمام خانه های جهان برگردد
والهی که هممون با توکل بر خدای مهربون و صبوری زیاد و تلاش مضاعف از امتحانات الهی سربلند و روسفید بیرون بیاییم
الهی آمین
به برکت صلوات بر محمد ص و آل محمدص:
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
و وقتی فقط به خدای مهربون ، از ته قلب توکل کنیم دیگر ترس از کمبود و فقر و چیزهای دیگر ،معنایی ندارد و جایش را به صبوری و تلاش و امید و ارامش می بخشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد