معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

معبود زیبا ی جهان

معبود من قلبم به عشق تو زنده است

آقا جون مهربون بود

سلام به روی ماه ،خدای بی نهایت عزیز دلم و زیبارو ‌وبخشنده ومهربان 

سلام به روی ماه ، تمام ملائکه ی مقرب درگاه خدای مهربون 

سلام به روی ماه ، بانوی بسیار عزیز و دوست داشتنی و مهربان و فداکارودلسوز ونازنین حضرت ام البنین س

سلام به روی ماه ، تمام مادران و پدران و همسران  بسیار ارزشمند و فداکار و مهربان و صبور و عزیز و نازنین تمام شهدا و جانبازان  و آزادگان 

سلام به روی ماه ، ماه بسیار زیبا و عشق وسبز و زیبای جمادی الثانی 

سلام به روی ماه ، تمام پدران و مادران بسیار پاکدامن  وباتقوا ومهربان و دلسوز تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع 

سلام به روی ماه ، تمام پیامبران الهی بسیار هدایتگر و فداکار و دلسوز و مهربان خدای مهربون 

سلام به روی ماه ، رسول نورو مهربانی ص 

سلام به روی ماه ، بانوی بسیار پاک و دوست داشتنی و نازنین حضرت زهرای مرضیه س و شوهر بسیار پاک و عزیز و مهربان وشریفش مولا علی ع 

سلام به روی ماه ، ده دسته گل بسیار پاک و ناب و عزیز و دوست داشتنی و زیبا وخوشبوی محمدی ، حضرت زهرای مرضیه س و مولا علی ع 

سلام به روی ماه ، آخرین دسته گل بسیار پاک وناب وعزیزو دوست داشتنی وزیبا وخوشبوی محمدی ، حضرت زهرای مرضیه س و مولا علی ع و خوشبوترین گل نرگس جهان 

سلام به روی ماه ، تمام اولاد بسیار پاک و عزیز ومطهر و شریف تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع 

سلام به روی ماه ، تمام اصحاب بسیار پاک و باوفا وشجاع ودلسوز و فداکار ومهربان  امام حسین ع 

سلام به روی ماه ، تمام خاندان بسیار پاک وعزیز و مطهر و شریف تمام پیامبران الهی و تمام معصومین ع 

سلام به روی ماه ،  تمام ارواح بسیار پاک و مطهر شهدا و صالحین وصدیقین 

دختر علامه طباطبایی  تعریف می کنند : 

یک روز آفتاب آمده بود تا وسط اتاق و مگس ها را هم با خودش آورده بود ، اردیبهشت بود و هنوز لذت داشت که دراز بکشی توی این آفتاب وآن قدر گل ختمی هایی را که با آن گردن خارخاری تا لب پنجره قد کشیده بودند ، نگاه کنی تا چشم هایت گرم شوند و سنگین شوند و خوابت ببرند ، اگر مگسها بگذارند ، علامه طباطبایی هرروز اول چادر را برمی دارد ، ومگس ها را بیرون می کند ، وگاهی که یکی دوتایشان سمج می شوند ، آن قدر دور اتاق دنبالشان می کند تا بالاخره آن ها را می گیرد توی مشتش ، وبعد در حالی که عرق از سر و رویش راه افتاده است ، می آید توی حیاط و ولشان می کند ، آن وقت است  که نجمه السادات ، عبدالباقی ، نور الدین و بدرسادات باهم می زنند زیر خنده ، نجمه السادات می گوید ، خب آقا جون چرا این طوری می کنید ؟ یکی بزنید توی سرش تا بمیرد دیگر ، وخودش جلو جلو می داند که آقا جون چی جواب می دهد :عزیز دلم ، این مگس هم جان دارد ، ونباید جاندار را کشت ، وبعد چادر را با وسواس تا می کند و می دهد دست نجمه سادات ، ‌و علامه  طباطبایی می گویند : لباس را هیچ وقت پرت نکنید ، بیفتد یک گوشه ، حتما آویزان کنید یا تا کنید ،کلی از این کارهای ریز ریز است که مقید است که انجامش بدهد ، ودست هایش را قبل از کار و قبل از غذا وبعد از غذا بشوید ، قبل از غذا کمی نمک بخورد و بعدش هم همینطور ، وقتی سرش را شانه می کند ، بنشیند و چیزی پهن کند ، ایستاده چیزی نخورد ، توی در ننشیند ، سبزه و گیاه اگر شده ، کم دورو برش باشد ، وبه بچه ها می گوید : کسی که مقید باشد به چیزهای کوچک  ، کم کم آماده ی چیزهای  بزرگ می شود ،این ها خودش آدم را می کشد به سمت حقیقت 

پی نوشت :فرارسیدن سالروز وفات حضرت ام البنین س ،مادری که چهار فرزند رشید و برومند خودرا برای دفاع از ولایت تربیت کرده اند و هر چهار پسر جوان و رشید آن بانو در راه دین و خدای مهربون وامام حسین ع به شهادت رسیدند بر تمام مادرانی که ادامه دهنده ی راه این بانوی بسیار نازنین  هستند ، بخصوص تمام مادران و پدران  و همسران شهدا و جانبازان  و آزادگان وتمام پیروان واقعی راه آن حضرت در سراسر جهان بسیار تسلیت باد ، وحضرت ام البنین س بعد از واقعه ی عاشورا، به طور مدام به قبرستان بقیع می رفتند و بر سر مزار حضرت رسول اکرم ص و امام حسن مجتبی ع می رفتند ، و در آنجا  با توجه به هشیاری و درایتی که داشتند ، مطالب بر حق و دلاوری های شهدا ی کربلا راکه در راه خدا جان خودرا نثار کرده بودند، را با بیانی شیوا و گویا بیان می کردند ، واین مطالب بر حق را ،با مرثیه سرایی و نوحه خوانی وسوز وگداز وعاطفه ی مادرانه به مردم منتقل می کردند، ووقتی صدای گریه ی آن مادر بسیار ارزشمند و فداکار در کوچه های مدینه می پیچید ، مردم دور ایشان می نشستند ودر رثای امام حسین ع و شهدای کربلا می گریستند 

یا لطیف

ارحم عبدک الضعیف الذلیل 

نظرات 2 + ارسال نظر
حمیده سه‌شنبه 28 دی 1400 ساعت 14:40 http://www.tast-good.blogfa.com

سلام مریم جان
جالبه که توی خونه ما هم هیچ حشره ای کشته نمیشه. همیشه می اندازیم بیرون!
البته من که دست نمیزنم،بنده خدا همسر

سلام به روی ماهت حمیده ی بسیار عزیز و نازنینم
چقدر عالی که جناب همسر بجای کشتن این جانداران آنها را بیرون می کنند و حق حیات را از آنها سلب نمی کنند
اجرشون با خدای مهربون و عاقبت بخیرو سربلند و پیروز و روسفید در دنیا و آخرت باشند
الهی آمین
به برکت صلوات بر محمد ص و آل محمد ص :
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سیما سه‌شنبه 28 دی 1400 ساعت 11:36 http://simna.blogfa.com

سلام عزیزم.امیدوارم ایام بکام باشه و روز و روزگار قشنگی رو کنار خونوادت سپری کنی

سلام به روی ماهت گلم
یه دنیا ممنونم از دعای خیر و زیبات ، الهی که شماهم درکنار گل پسر نازنینت و سایر عزیزانت بهترین و شادترین و زیباترین و آرام ترین لحظات رو سپری کنید وعاقبت بخیر و روسفید دوعالم باشید
الهی آمین
به برکت صلوات بر محمد ص و آل محمد ص :
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد